گنجور

 
صفی علیشاه

أَ فَلَمْ یَسِیرُوا فِی اَلْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهٰا أَوْ آذٰانٌ یَسْمَعُونَ بِهٰا فَإِنَّهٰا لاٰ تَعْمَی اَلْأَبْصٰارُ وَ لٰکِنْ تَعْمَی اَلْقُلُوبُ اَلَّتِی فِی اَلصُّدُورِ (۴۶) وَ یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذٰابِ وَ لَنْ یُخْلِفَ اَللّٰهُ وَعْدَهُ وَ إِنَّ یَوْماً عِنْدَ رَبِّکَ کَأَلْفِ سَنَةٍ مِمّٰا تَعُدُّونَ (۴۷) وَ کَأَیِّنْ مِنْ قَرْیَةٍ أَمْلَیْتُ لَهٰا وَ هِیَ ظٰالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتُهٰا وَ إِلَیَّ اَلْمَصِیرُ (۴۸) قُلْ یٰا أَیُّهَا اَلنّٰاسُ إِنَّمٰا أَنَا لَکُمْ نَذِیرٌ مُبِینٌ (۴۹) فَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ (۵۰) وَ اَلَّذِینَ سَعَوْا فِی آیٰاتِنٰا مُعٰاجِزِینَ أُولٰئِکَ أَصْحٰابُ اَلْجَحِیمِ (۵۱)

آیا پس نرفتند در زمین پس بوده باشد مر ایشان را دلهایی که دریابند بآنها با گوشهایی که بشنوند بآنها پس بدرستی که نباشند کوران دیدها و لکن کور باشد آن دلهایی که در آن سینه‌هاست (۴۶) و بشتاب می‌خواهند از تو عذاب و او هرگز خلاف نکند خدا وعده خود را و بدرستی که روزی نزد پروردگار تو چون هزار سالست از آنچه می‌شمارید (۴۷) و بسا از قریه که مهلت دادم مر آن را و او بود ظالم پس گرفتیم او را بسوی منست بازگشت (۴۸) بگو ای مردمان جز این نیست که منم مر شما را بیم دهنده آشکار (۴۹) پس آنان که ایمان آوردند و کردند کارهای شایسته مر ایشان‌راست آمرزش و روزی خوب (۵۰) و آنان که شتافتند در کتمان یا ابطال یا انکار آیتهای ما طالبان عاجز گردانیدن آنها اهل دوزخند (۵۱)

سیر آیا پس نکردند از وجوب

در زمین پس بوده باشدشان قلوب

که به آن یابند مانا چیزها

یا که بدهند از خرد تمییزها

یا که گوشی که به آنها بشنوند

قصه پس این است نزد هوشمند

که نباشد چشمهاشان هیچ کور

قلبشان لیکن ز بینایی است دور

قلبهای تیره اندر سینه ها

پر ز غفلت و ز هوی و کینه ها

از تو می خواهند ایشان با شتاب

تا به تعجیل از خدا خواهی عذاب

حق بنکند وعده خود را خلاف

میرسدشان آن زمان بی اختلاف

هست یک روز شما اندر نسق

با هزاران سال یکسان نزد حق

یا که یک روز عذاب او به طول

چون هزار از سال باشد در حصول

پس چرا تعجیل دارید این چنین

بر عذابِ لا زمانِ بی قرین

ای بسا از اهل دِهها آنکه ما

مهلتی دادیمشان بر اقتضا

وآنگهی بودند استمکاره چند

بود مهلت از پی تنبیه و پند

باز بگرفتیمشان پس بر عذاب

هم به سوی ماست برگشت و اِیاب

گو به مردم غیر از این نبود که من

بر شما باشم نذیر اندر علن

پس هر آن کو بگرویدند از ولا

هم نکویی کرده اند از کارها

باشد ایشان را بدون خوف و بیم

از خدا آمرزش و رزق کریم

وآن کسان که سعی در آیات ما

کرده اند ابطال آن را از جفا

زعمشان این است کاندر معجزات

بگذرند از ما به کید و تُرّهات

بر نبی غالب شوند از مکر و فن

مر ورا عاجز کنند اندر سخن

این گروهند اهل دوزخ آشکار

جایشان نبود مگر در قعر نار