وَ إِذِ اِبْتَلیٰ إِبْرٰاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمٰاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قٰالَ إِنِّی جٰاعِلُکَ لِلنّٰاسِ إِمٰاماً قٰالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قٰالَ لاٰ یَنٰالُ عَهْدِی اَلظّٰالِمِینَ (۱۲۴)
و هنگامی که آزمود ابراهیم را پروردگارش بسخنان پس تمام کرد آنها را گفت بدرستی که من گردانندهام تو را برای مردم پیشوا گفت و از نسل من گفت نمیرسد عهد من ستمکاران را (۱۲۴)
وآن زمان که آزموده شد خلیل
یعنی ابراهیم از رب جلیل
بر کلامی چند بس کرد آن تمام
گفت، گردانم به خلقانت امام
گفت، هست این بهر فرزندان من؟
گفت، نی ظالم ندارد این فطن
بعضی از ذریّه ات ظالم شوند
بر صفات و سنّت تو نگروند
عهد من هرگز به ظالم کی رسد
کی نسیم فرودین بر دی رسد
این بلیّه سیر روحانیّت است
قلب و روح، سرّ خفی و وحدت است
جمله احوال و مقامات سلوک
با وصول آنسان که شد خاصّ ملوک
گشت تعبیر این مراتب ز اقتضا ء
خود به تسلیم و توکل یا رضا ء
هست اتمام مراتب در فناء
زآن سپس گردد امام ذوالبقا ء
چون مراتب در فنا ء گردد تمام
بر خلایق در بقا ء باشد امام
سوی خلق از حق دگر راجع شود
در هدایت نسخۀ جامع شود
بین حق و خلق گردد واسطه
زو به حق یابند خلقان رابطه
ظالم آن باشد که افزون کرد و کاست
از حقوق حق و خلق، وین است راست
این خلافت را نشاید، ظالم است
جاهل الذات است گرچه عالم است
ظالم از عهد امامت عاری است
عدل و عصمت شرط عهد باری است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.