گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صفی علیشاه

وَ إِذْ قُلْتُمْ یٰا مُوسیٰ لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتّٰی نَرَی اَللّٰهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکُمُ اَلصّٰاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ (۵۵) ثُمَّ بَعَثْنٰاکُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ (۵۶) وَ ظَلَّلْنٰا عَلَیْکُمُ اَلْغَمٰامَ وَ أَنْزَلْنٰا عَلَیْکُمُ اَلْمَنَّ وَ اَلسَّلْویٰ کُلُوا مِنْ طَیِّبٰاتِ مٰا رَزَقْنٰاکُمْ وَ مٰا ظَلَمُونٰا وَ لٰکِنْ کٰانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ (۵۷)

و هنگامی که گفتید ای موسی هرگز نمی‌گرویم مر ترا تا اینکه ببینیم خدا را آشکارا، پس گرفت شما را صاعقه و شما نگاه می‌کردید (۵۵)، پس برانگیختیم شما را از پس مرگ شما تا شاید شما شکر کنید (۵۶) و سایبان کردیم بر شما ابر را و فرو فرستادیم بر شما من و سلوی بخورید از پاکیزه‌های آنچه روزی دادیم شما را و ستم نکردیم و لیکن بودند خودشان ستم می‌کردند (۵۷)

وینکه گفتید ای کلیم حق جبین

بر تو ما ناریم ایمان از یقین

تا که خود، بینیم حق را آشکار

صاعقه بگرفتتان پس استوار

وآن شما دیدید از چشم فکر

گر که با شد هیچتان اندر نظر

پس برانگیزاندم از بهر نشان

مر شما را بعد موت اندر عیان

بو که شکر جانتان افزون شود

شاکر از منعم به جان ممنون شود

سایبان کردیم ابری بر شما

منَّ والسلْوی گشت نازل از سما

تا خورید آن رزقها بی زحمتی

وآن شما را بود از ما رحمتی

گر شدید از نعمت ما ناسپاس

بر شما شد ظلم نی بر رب ناس

نیست ایمان حقیقی بی گمان

آنکه نبود از شهود و از عیان

زآن سبب گفتند با موسی صریح

بی عیان ایمان ما نبود صحیح

صاعقه، موت از فنای کاشف است

در تجلّی ذاتی ار دل واقف است

پس برانگیزاند از بعد فنا

بر حیات واقعی یعنی بقا

این سپاس از نعمت توحید توست

شکر این نعمت نشان دید توست

آن غمام آمد تجلّی صفات

وآن صفات، این پرده های شمس ذات

منَّ والسلْوی باشد احوال و مقام

سالکان را کآید از رب الانام

وآن خصال معنوی و اخلاق نیک

که شود بر قلب و جان اشراق نیک

آن علوم و آن معارف، آن حکم

کآید از حق بهر سالک دم به دم

وآن ریاح رحمت و نفحات ذات

واردات غیب در تیه صفات

هست رزق طیبین گفت ار کُلُواْ

خوردن آن نز دهان است و گلو

طیبات اعنی که باشد رزق خاص

یافت از حق بهر خاصا ن اختصاص

ما شما را بر کمال آراستیم

متّصف بر وصف خود می خواستیم

بر صفات نفس گر راجع شدید

زآن معانی بر صور قانع شدید

خار را باشد زیان کو گل نی است

آفتاب از خار و گل مستغنی است