وَ کَذٰلِکَ بَعَثْنٰاهُمْ لِیَتَسٰاءَلُوا بَیْنَهُمْ قٰالَ قٰائِلٌ مِنْهُمْ کَمْ لَبِثْتُمْ قٰالُوا لَبِثْنٰا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قٰالُوا رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمٰا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَکُمْ بِوَرِقِکُمْ هٰذِهِ إِلَی اَلْمَدِینَةِ فَلْیَنْظُرْ أَیُّهٰا أَزْکیٰ طَعٰاماً فَلْیَأْتِکُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَ لْیَتَلَطَّفْ وَ لاٰ یُشْعِرَنَّ بِکُمْ أَحَداً (۱۹)
و همچنین برانگیختیم ایشان را تا پرستش کنند میانشان گفت گویندهای از ایشان که چند درنگ کردید گفتند درنگ کردیم یک روز یا بعضی از روز گفتند پروردگار شما داناتر است بآنچه درنگ کردید پس بفرستید یکیتان را با درمتان این بسوی شهر پس به بینید که کدام از اهل شهر پاکیزهتر است طعامش پس بیاوردتان روزی از آن و باید که نرمی و تلطف کند و نباید که آگاهی دهد بشما احدی را (۱۹)
گفت زآنشان منبعث کردیم ما
بر شهود از غیب آوردیم ما
منبعث کردیم ایشان را به حال
تا کنند از یکدگر مانا سؤال
گفت مر گوینده ای ز ایشان درنگ
چند گه کردید در این غار تنگ
می بگفتند این درنگ ما به نوم
یا که یومی بود یا بعضی ز یوم
لیک از آثار ناخنها و موی
جملگی گشتند در حیرت فروی
زآنکه افزون گشته بود از حد دراز
باعث آن را ندانستند باز
ربّتان گفتند پس داناتر است
بر درنگ از آنچه کردید ابصر است
وجه آن را چون بدانستیم باز
بر مهم خود بِه ار گیریم ساز
یک تن از خود با درم هایی که هست
سوی شهر اینک فرستید ار ره است
تا که آرد بهرتان رزق و طعام
بنگرد پس تا بود طیّب کدام
باید او نرمی کند تا بر شما
کس نگردد مطلع از شهر ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.