گنجور

 
صفی علیشاه

وَ قٰالُوا أَ إِذٰا کُنّٰا عِظٰاماً وَ رُفٰاتاً أَ إِنّٰا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدِیداً (۴۹) قُلْ کُونُوا حِجٰارَةً أَوْ حَدِیداً (۵۰) أَوْ خَلْقاً مِمّٰا یَکْبُرُ فِی صُدُورِکُمْ فَسَیَقُولُونَ مَنْ یُعِیدُنٰا قُلِ اَلَّذِی فَطَرَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَیُنْغِضُونَ إِلَیْکَ رُؤُسَهُمْ وَ یَقُولُونَ مَتیٰ هُوَ قُلْ عَسیٰ أَنْ یَکُونَ قَرِیباً (۵۱) یَوْمَ یَدْعُوکُمْ فَتَسْتَجِیبُونَ بِحَمْدِهِ وَ تَظُنُّونَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاّٰ قَلِیلاً (۵۲) وَ قُلْ لِعِبٰادِی یَقُولُوا اَلَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ اَلشَّیْطٰانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ إِنَّ اَلشَّیْطٰانَ کٰانَ لِلْإِنْسٰانِ عَدُوًّا مُبِیناً (۵۳) رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِکُمْ إِنْ یَشَأْ یَرْحَمْکُمْ أَوْ إِنْ یَشَأْ یُعَذِّبْکُمْ وَ مٰا أَرْسَلْنٰاکَ عَلَیْهِمْ وَکِیلاً (۵۴) وَ رَبُّکَ أَعْلَمُ بِمَنْ فِی اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ لَقَدْ فَضَّلْنٰا بَعْضَ اَلنَّبِیِّینَ عَلیٰ بَعْضٍ وَ آتَیْنٰا دٰاوُدَ زَبُوراً (۵۵) قُلِ اُدْعُوا اَلَّذِینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلاٰ یَمْلِکُونَ کَشْفَ اَلضُّرِّ عَنْکُمْ وَ لاٰ تَحْوِیلاً (۵۶) أُولٰئِکَ اَلَّذِینَ یَدْعُونَ یَبْتَغُونَ إِلیٰ رَبِّهِمُ اَلْوَسِیلَةَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ وَ یَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَ یَخٰافُونَ عَذٰابَهُ إِنَّ عَذٰابَ رَبِّکَ کٰانَ مَحْذُوراً (۵۷)

و گفتند آیا چون باشیم استخوانها و ریزه ریزها آیا ما هر آینه برانگیخته‌شدگانیم بآفرینشی تازه (۴۹) بگو اگر باشید سنگ یا آهن (۵۰) یا آفریدنی از آنچه عظیم آید در سینه‌هاتان پس بزودی خواهند گفت کیست که باز می‌آورد ما را بگو آن کسی که پدید آورد شما را اول بار پس بزودی می‌جنبانند بسوی تو سرهاشان را و می‌گویند خواهد بود آن بگو شاید که بوده باشد نزدیک (۵۱) روزی که می‌خوانند شما را پس اجابت می‌کنند بستایش ازو گمان می‌برید که درنگ نکرده‌اید مگر اندکی (۵۲) و بگوی مر بندگان مرا که بگویند آنچه آن خوب‌تر است بدرستی که دیو رجیم فساد می‌کند میانشان بدرستی که شیطان باشد مر انسان را دشمنی آشکار (۵۳) پروردگار شما داناتر است بشما اگر خواهد رحم کند شما را یا اگر خواهد عذاب کند شما را و نفرستادیم ترا بر ایشان کارگزار (۵۴) و پروردگار تو داناتر است بکسی که در آسمانها و زمین است و بتحقیق که افزودنی دادیم بعضی از پیغمبران را بر برخی و دادیم داود را زبور (۵۵) بگو بخوانید آنان را که دعوی کردید از غیر او پس مالک نباشند رفع ضرر را از شما و نه تغییر را (۵۶) آنها را که می‌خوانند می‌جویند بسوی پروردگارشان وسیله هر کدامشان که نزدیک‌ترند و امید می‌دارند رحمتش را و می‌ترسند از عذابش بدرستی که عذاب پروردگارت باشد حذر کرده شده (۵۷)

هم بگفتند آن زمان آیا که ما

استخوان گردیم و خاک بی نوا

عظمها پوسیده و بگسیخته

می شویم آیا ز نو انگیخته

گو شما باشید گر سخت و شدید

همچو سنگ و کوه یا همچون حدید

یا بزرگ از هر چه آید در گمان

مر شما را همچو کوه و آسمان

پس بمیراند شما را حق یقین

زنده سازد همچنین در یوم دین

زود پس گویند از انکار و صوت

کیست ما را زنده سازد بعد موت

گو کسی کاول شما را آفرید

آدمی را کرد از خاک او پدید

زود باشد کز تعجب زین خبر

می بجنبانند بر سوی تو سر

می بگویند این شود کی ای حبیب

گو که شاید این بسی باشد قریب

یَومَ یَدعُوکُ اجابت پس کنید

مر ورا با حمدش از خوفِ وعید

می کنید اینسان گمان آن روز تنگ

که نکردید ایچ جز اندک درنگ

گو عبادم را که گویند این سخن

کاحسن است آن دفع شیطان را به فن

زآنکه دیو اندازد از راه عناد

بین مردم در سخن گفتن فساد

دیو آدم راست خصمی آشکار

در خصومت هیچ ننشیند ز کار

اعلم آمد بر شما پروردگار

بر عذاب و عفو دارد اختیار

خواهد ار بخشد شما را بی حساب

ور که خواهد هم بگیرد بر عذاب

ما تو را خود ای رسول بی عدیل

نی فرستادیم بر ایشان وکیل

رب تو د اناتر است از حق و فرض

بر هر آنچ ه اندر سماوات است و ارض

بعضی از پیغمبران را ما مگر

برتری دادیم بر بعض دگر

همچنین دادیم داوُد را زبور

تا فزونی باشد او را در امور

گو بخوانید آن کسان را خود شما

که گمان کردید ایشان را خدا

غیر او پس مالک ایشان نیستند

کشف ضرّی از شما تا چیستند

قحط و بیماری و رنجی از شما

برنمی دارند در تغییرها

مر ملک را یک قبیله از عرب

می پرستیدند از روی طلب

آن گروهی را که خوانند آن کسان

مر وسیله سوی حق جویند هان

هر کدام اقرب به سوی حضرتند

بیشتر زو بر امید رحمتند

می بترسند از عذاب دادگر

کرد باید از عذاب حق حذر