گنجور

 
 
 
عطار

دردا که دلم واقف آن راز نشد

جان نیز دمی محرمِ دمساز نشد

چه غصّه بود ورای آن در دو جهان

کاین چشم فراز گشت و آن باز نشد

نظیری نیشابوری

طی املم به جهد و پرواز نشد

کارم به طواف و سعی دلساز نشد

هرچند که بر کعبه تنیدم زنار

این رشته کفرم از میان باز نشد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه