دل در شکن طره جانانه چه سازد
بر نگسلدار سلسله دیوانه چه سازد
گویند شب افسانه مرا تا بردم خواب
سودائی زلف تو بافسانه چه سازد
بر شمع جمالش که روان باخته جبریل
با بال و پر سوخته پروانه چه سازد
آن مست که خمها زد و نشکست خمارش
در میکده عشق به پیمانه چه سازد
خال تو که صد ملک کند یکتنه تاراج
با حمله او لشکر فرغانه چه سازد
گیرم بخود آید دل خون گشته دگر بار
با غارت آن نرگس مستانه چه سازد
چندار که نگیرد به صفی پیر خرابات
با خجلت خود بر در میخانه چه سازد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.