گنجور

 
صفی علیشاه

ثقه بر رزق مقسوم اعتماد است

بر احکام قدر هم انقیاد است

دگر تصدیق اخبار مبین است

دگر تصدیق کل مرسلین است

بدین حق وثوق ازهر جهاتست

ثقه گر نیست دل دور از نجات است

بقول معتمد گر اعتمادت

نشد حاصل نخواهد شد مرادت

عجب کاندر سلوکی رهبرت نیست

عجبتر آنکه قولش باورت نیست

تو را اگر در طریقی عزم باشد

مرو تنها که دور از حزم باشد

جماعت رحمت آمد با کسی باش

بتصدیق نظر با مونسی باش

یکی ز احکام لازم با تو گویم

نشان مرد حازم با تو گویم

بود حزم آنکه گر حرفی بمنقول

نیوشی‌ وان بود خارج ز معقول

تو حمل آن بصحت بیشتر کن

پس آنگه باز تجدید نظر کن

اگر آخر شد آن صدق امتیاز است

و گر کذب است چشم عقل باز است

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode