گنجور

 
صفی علیشاه

سکون و حلم جز ضد غضب نیست

غضبها از حرام است و عجب نیست

کند قوت حلال از غیب یاری

تو را در علم و عقل و بردباری

تو آنرارکن اخلاق و عمل دان

محاسن از حلالت ما حصل دان

حرامت مایه ظلم و شرور است

حلالت منشأ خیر الامور است

نشان خیر باشد عدل و انصاف

توان از عدل کردن جمع اطراف

شجاعت دست عدل اندر فنونست

از آن بینی که هر ظالم جبونست

چو عدل آمد رود ظلم و خیانت

فزاید مر تو را وزن و متانت

نترسی گر جهان جنبد بجنگت

نغلطد از هزاران سیل سنگت

ز طوفانها نلرزد شاخ بیدت

که نبود جز بعون حق امیدت

به ننشیند ز کس گردت بدامان

نباشد هم نبردت کس بمیدان

بود پس حلم معیار شجاعت

وقار از حلم و صبر است از قناعت

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode