سکون و حلم جز ضد غضب نیست
غضبها از حرام است و عجب نیست
کند قوت حلال از غیب یاری
تو را در علم و عقل و بردباری
تو آنرارکن اخلاق و عمل دان
محاسن از حلالت ما حصل دان
حرامت مایه ظلم و شرور است
حلالت منشأ خیر الامور است
نشان خیر باشد عدل و انصاف
توان از عدل کردن جمع اطراف
شجاعت دست عدل اندر فنونست
از آن بینی که هر ظالم جبونست
چو عدل آمد رود ظلم و خیانت
فزاید مر تو را وزن و متانت
نترسی گر جهان جنبد بجنگت
نغلطد از هزاران سیل سنگت
ز طوفانها نلرزد شاخ بیدت
که نبود جز بعون حق امیدت
به ننشیند ز کس گردت بدامان
نباشد هم نبردت کس بمیدان
بود پس حلم معیار شجاعت
وقار از حلم و صبر است از قناعت