بیفتی گر ز پا در راه دل سر میتوان گشتن
نهی گر سر به پای خویش سرور میتوان گشتن
چو ابراهیم فرزندی مگر آید برون ز این در
به آن امید، سالی چند آذر میتوان گشتن
بزن بر خاک، در راه یقین یکبارگی خود را
چو قلب صاحب دل بیگمان زر میتوان گشتن
چو سنجیدیم انصاف فقیه و شیخ و زاهد را
مسلمانی اگر این است کافر میتوان گشتن
اگر دور است راه پارسایی جانب دیگر
سعیدا میتوان چرخی زد و بر میتوان گشتن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.