من به چشم و رخ آن سرو روانم مخلص
بنده ام در صفت جسم به جانم مخلص
داشتم جنگ به این خوش کمران لیکن کرد
پیچش زلف به آن موی میانم مخلص
گرچه خوبان همه را لب شکرین است اما
هست آنی به لب آن که به آنم مخلص
کس ز من گوی محبت نتواند بردن
بندهٔ پیرم و با طرز جوانم مخلص
نیست در نیت من چیز دگر جز محبوب
لیک با غیر سعیدا به زبانم مخلص
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.