صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۷۵۴ اطلاعات شمارهگذاری رونوشت نشانی رونوشت متن همرسانی حاشیهها نگارهها ترانهها همآهنگها موارد هم آهنگ قبلی بعدی به صد خون جگر دل را صفا دادم، ندانستم که چون آیینه روشن شد، به روشنگر نمیماند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
ز دل در سینه غیر از آه غمپرور نمیماند
که جز خاک سیه از عود در مجمر نمیماند
به آن عارض که دارد داغ خورشید قیامت را
لبی دارد که از سرچشمه کوثر نمیماند
به روز تیره ما صبح، شکرخندهها دارد
[...]
چو در غمخانهٔ ما آید آن دلبر نمیماند
اگر ماند شبی ماند، شب دیگر نمیماند
هوای گلخن از گلشن موافقتر بود ما را
که آتش زنده جز در زیر خاکستر نمیماند
جهان کی میگذارد رونقی در کار ما باشد
[...]
بگیتی با وجود میر نام از شر نمی ماند
در آن سامان که میر آمد ستم دیگر نمی ماند
سران را آرزوی سرکشی در سر نمی ماند
خسان را جز قبای ماتم اندر بر نمی ماند
بلی با موج دریا شعله اخگر نمی ماند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.