گنجور

 
 
 
صائب تبریزی

بر دشمنان شمردم عیب نهانی خویش

خود را خلاص کردم از پاسبانی خویش

خلق محمدی رابا زر که جمع کرده است؟

یارب که برخورد گل از زندگانی خویش

ازتیشه حوادث از پای درنیایم

[...]

حزین لاهیجی

بستم کمر چو عنقا در بی نشانی خویش

بر جا گذاشتم نام، از ناتوانی خویش

چون من کسی مبادا، تنها ز یار و محرم

دل نیست، با که گویم، درد نهانی خویش؟

اشک سبک عنانم صحرانورد وحدت

[...]

ایرج میرزا

بر دشمنان شمردم عیب نهانی خویش

خود را خلاص کردم از پاسبانی خویش

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه