گنجور

 
صائب تبریزی

چون گل پی رنگینی دستار نباشم

چون آب روان تشنه رفتار نباشم

اشکم که به هر تنگ نظر گرم نجوشم

آهم که به هر سردنفس یار نباشم

ناقوس غریبانه به فریاد درآید

آن روز که در حلقه زنار نباشم

زین شهر چرا روی به صحرا نگذارم؟

دیوانه شدم، چند گرفتار نباشم؟

 
 
 
امیرخسرو دهلوی

گر من به کمند تو گرفتار نباشم

افتاده درین سایه دیوار نباشم

آخر ز تو چیزی ست درین سینه، وگرنه

چندین به سر کوی تو بیدار نباشم

زنجیر گشایم، ببرد زلف تو، گر من

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه