گنجور

 
صائب

جان چون کمال یافت به جانانه می رسد

انگور چون رسید به میخانه می رسد

طوفان کند شراب در آن سر که مغز نیست

فیض بهار، بیش به دیوانه می رسد

حسن غریب حوصله پرداز طاقت است

کی آشنا به معنی بیگانه می رسد؟

 
 
 
صائب تبریزی

هر ناله کی به خلوت جانانه می رسد

آنجا کمند نعره مستانه می رسد

دل را گناه نیست در افشای راز عشق

بوی کباب زود به هر خانه می رسد

مردانه است چرخ در آزار اهل دل

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه