گنجور

 
صائب

ماه از حجاب روی تو پروین عرق کند

آیینه را شکوه جمال تو شق کند

اسکندرست اگر چه بود در لباس فقر

هر کس که اختصار به سد رمق کند

چون با رخ تو چهره شود مه، که آفتاب

از شرم عارضت ز شفق خون عرق کند

 
 
 
فیض کاشانی

عشق استفاده از قلم و لوح حق کند

در مکتب خدا رخ خوبان سبق کند

عز قبول و رفعت اخلاص عشق راست

کو هر چه می‌کند همه از بهر حق کند

هر کس که از حرارت عشقش عرق نریخت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه