گنجور

 
صائب

تماشای تو از دل سینه‌ها را پاک می‌سازد

شکرخند تو جان‌ها را گریبان چاک می‌سازد

نمی‌آید ز شوخی بر زمین پا آن ستمگر را

به امید چه عاشق خویشتن را خاک می‌سازد؟

 
 
 
صائب تبریزی

دل خام مرا رخسار آتشناک می‌سازد

که عود خام را آتش ز هستی پاک می‌سازد

به طوف خاک ناحق‌کشتگان دامن‌کشان رفتن

ز حرف دعوی خون سینه‌ها را پاک می‌سازد

ز دام سرو بالایی رهایی آرزو دارم

[...]

حزین لاهیجی

مریض زهد را آن روی آتشناک می‌سازد

که آتش خار را، از هستی خود پاک می‌سازد

به راهش با جفای ناکسان دارم شکیبایی

که بلبل تا گل آید، با خس و خاشاک می‌سازد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه