به خودسازی بدل کن ای سیه دل خانه سازی را
که جز گرد کدورت نیست حاصل خاکبازی را
هدف از تیر باران سینه پر رخنه ای دارد
خطر بسیار باشد در کمین گردن فرازی را
مرا با حسن روزافزون او عیشی است بی پایان
که در هر دیدنی می گیرم از سر عشقبازی را
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
به خودسازی بدل کن ای سیه دل خانه سازی را
که جز گرد کدورت نیست حاصل خاکبازی را
هدف از تیر باران سینه پر رخنه ای دارد
خطر بسیار باشد در کمین گردن فرازی را
مرا با حسن روزافزون او عیشی است بی پایان
که در هر دیدنی می گیرم از سر عشقبازی را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این اشعار، شاعر به خودسازی و بهبود درونی پیشنهاد میدهد و انتقاداتی به وضعیت روحی و دنیا میکند. او اشاره میکند که زندگی دنیوی حاصل خاکبازی و مادیات، چیزی جز غم و کدورت نیست. همچنین، خطراتی که بر سر راه انسانها وجود دارد را یادآور میشود و در عوض، به زیبایی و عشق الهی اشاره میکند که به او آرامش و لذت میبخشد. در نهایت، شاعر تأکید دارد که در هر دیدار از این زیبایی، حس عشق و شوق او بیپایان است.
هوش مصنوعی: به خودسازی مشغول شو و از زندگی دنیوی که پر از درد و ناامیدی است، دست بکش؛ زیرا نتیجهی تلاش در این مسیر تنها جمع کردن رنج و مشکلات است.
هوش مصنوعی: تیرهایی که به سینه پر از زخم شلیک میشوند، در واقع هدفی دارند و این خطر وجود دارد که در این میان شخصی با گردن افراشته و مغرور در کمین باشد.
هوش مصنوعی: من از زیبایی روزافزون او لذت بینهایتی میبرم، چون هر بار که او را میبینم، از عشق و شوق سرشار میشوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
امیرا ! تابه زین کردی به غزنین اسب تازی را
دو پای اندر تکاپو یست گرگانی و رازی را
اگر زان سو فروتازی تماشا را و بازی را
نه شامی رادل اندرتن بماندنه حجازی را
به تک بردی نشیبی را برآوردی فرازی را
[...]
به غیر از رنگ و بویی نیست این عشق مجازی را
عطا کن لذت طعم حقیقت عشقبازی را
عزیزان را فدا کردم سر و سامان هبا کردم
نیرزم گوشه چشمی بنازم بینیازی را
عبارت کوته و دل تنگ و خاصان ملک زیبا
[...]
ز اسرار حقیقت بهره ور کن عشقبازی را
به طفلان واگذار این ابجد عشق مجازی را
به استغنای مجنون حسن لیلی برنمی آید
که ناز نازنینان است در سر، بی نیازی را
اگر داری دل پاکی درآ در حلقه مستان
[...]
مده چون بوالهوس در سینه جا عشق مجازی را
مکن با معصیت آلوده دامان نمازی را
به جای سبزه از خاک چمن بادام سر بر زد
به نرگس چشم شوخ او نمود این سحر سازی را
ز برق صبح صادق شمع خاکسترنشین گردد
[...]
به جان بستیم پیمان محبّت، عشوه سازی را
روان عاقبت محمود ما، دارد ایازی را
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.