شماره ۱: از حباب آموز همت را که با صد احتیاج
شماره ۲: خضر نتواند به آب زندگی از ما خرید
شماره ۳: همه تن شانه صفت پنجه گیرا شده ام
شماره ۴: دانش آن راست مسلم که به تردستی شرم
شماره ۵: چه حاجت است به می لعل سیررنگ ترا؟
شماره ۶: فزود تیرگی خاطر از ایاغ مرا
شماره ۷: در خوش قماشی از بر رو دست برده ام
شماره ۸: باغبان بیرون کن این گستاخ بادآورده را
شماره ۹: عیش در زیر فلک با خاکساران مشکل است
شماره ۱۰: روز محشر سرخ رویی از خدا دارم امید
شماره ۱۱: گرچه دست سرو کوتاه است از دامان گل
شماره ۱۲: آن که بی شیرازه دارد کهنه اوراق مرا
شماره ۱۳: از رمیدن ها خیال چشم آن وحشی غزال
شماره ۱۴: نیست هر چند از لباس گل جدایی رنگ را
شماره ۱۵: چشم خود را داده بود از آب حیوان خضر آب
شماره ۱۶: چاک در پیرهن یوسف عقل افکندن
شماره ۱۷: نیست سودی که زیانش نبود در دنبال
شماره ۱۸: به گرد دامن منزل کجا رسی صائب؟
شماره ۱۹: شکسته رنگی من با طبیب در جنگ است
شماره ۲۰: تلاش بیهده ای می کند سر خورشید
شماره ۲۱: چو داغ لاله مرا در حدیقه هستی
شماره ۲۲: شیرینی نشاط، جهان را گرفته است
شماره ۲۳: عکس رخ تو آینه را چون نگار بست
شماره ۲۴: موجی است که تاج از سر فغفور رباید
شماره ۲۵: کاکل چه گنه دارد، دستش ز قفا واکن
شماره ۲۶: به فریب کسی ز راه مرو
شماره ۲۷: آرزوی بوسه شسته است از دلم پیغام تلخ
شماره ۲۸: از نظر رفتی به راهت چشم حیران باز ماند
شماره ۲۹: تخم نیکی را زمین پاک، اکسیر بقاست
شماره ۳۰: سهل باشد بند کردن ناخنی در بیستون
شماره ۳۱: به فریاد کس از خواب صبوحی برنمیخیزد
شماره ۳۲: در آن گلشن که آید در سخن لعل گهربارش
شماره ۳۳: بهای بوسهاش سر میدهم چون زر نمیگیرد
شماره ۳۴: ز ابرو یک سر و گردن بلند افتاده مژگانش
شماره ۳۵: مرغ حسن از قفس خط سیه تنگ آمد
شماره ۳۶: آرزو خار و خسی نیست که آخر گردد
شماره ۳۷: نفس شمرده زن ای بلبل نوا پرداز
شماره ۳۸: ز برگ پان لب جانان عقیق پیما شد
شماره ۳۹: شود سعادت دولت نصیب اهل قلم
شماره ۴۰: جمعی که زیر چرخ شبی روز کرده اند
شماره ۴۱: تا شرم داشت منصب آیینه داریت
شماره ۴۲: دلبر چه زود خط به رخ دلستان کشید
شماره ۴۳: در پرده نمود از عرق شرم تلافی
شماره ۴۴: شد سیه روز من از چشم کبود او، که هست
شماره ۴۵: سیه گر کرد روزم چشم او، خود هم کشید آخر
شماره ۴۶: صائب ز فکرهای گلوسوز من نماند
شماره ۴۷: با بد و نیک جهان در دشمنی یکرو مکن
شماره ۴۸: ز شوخی ها به برق نوبهاران نسبتی دارد
شماره ۴۹: تشنه معنی تازه است مرا ساغر گوش
شماره ۵۰: مکن به حرف طمع تیره زندگانی خویش
شماره ۵۱: نکند هیچ یتیم به عسس ساخته ای
شماره ۵۲: افتادگی گزین که دهد فیض بیشتر
شماره ۵۳: نفس در سینه باد خزان می سوخت نومیدی
شماره ۵۴: هر کسی چیزی ز اسباب جهان برداشته است
شماره ۵۵: گر نباشد در میان روی تو، از یک آه گرم
شماره ۵۶: درین بستانسرا خود را چنان صائب سبک کردم
شماره ۵۷: گرچه هر گوشه ای از کنج دهانش گیر است
شماره ۵۸: فیضی که گوشه گیر ز عزلت نیافته است
شماره ۵۹: اینجا به خواب غفلت و آنجا به خواب مرگ
شماره ۶۰: لنگر نکرده ایم چو گوهر درین محیط
شماره ۶۱: سالم از سنگلاخ تن به کنار
شماره ۶۲: بر سینه نعل و داغم بس لاله و گل من
شماره ۶۳: اگر این رنگ دارد خنده های شرم بیزارش
شماره ۶۴: چراغ زندگی را می کند مستغنی از روغن
شماره ۶۵: چه سان در حلقه آغوش گیرم شوخچشمی را
شماره ۶۶: فتاده است مرا کار با خودآرایی
شماره ۶۷: گر به این عنوان کمان چرخ خواهد حلقه شد
شماره ۶۸: چنان که باده کند پشت دار صهبا را
شماره ۶۹: افزود شوق بوسه مرا از لبان تو
شماره ۷۰: می تواند چنگ در فتراک زد خورشید را
شماره ۷۱: شمع نیلوفر ماتم زده از شعله به سر
شماره ۷۲: ز بعد مرگ، کسی خط به قبر ما نکشید