غزل شمارهٔ ۱۲
خط غباری عارضین آیات قرآن ایلمیش
حسن صاحب شوکتین موری سلیمان ایلمیش
نقطه سهو ایلیوپدور گوزلرون جیران گوزین
قاشلارون بایرام هلالین طاق نسیان ایلمیش
آز دیروبدور گل یوزون بلبللری گلزاردن
سنبلون ریحان خطین توپراغه یکسان ایلمیش
کعبه نی بتخانه ایلوپدور فرنگی گوزلرین
یریوزین زنار زلفون کافرستان ایلمیش
لعل میگونین که ایچوبدور بدخشان قانینی
غنچه نی بلبل گوزینه قانلو پیکان ایلمیش
باشینی خط شعاع ایلن دوتوپدور آفتاب
تا منیم چابک سواریم عزم میدان ایلمیش
التفات لعل جانبخشون قارا گونلولری
خلق ایچینده پرده دار آب حیوان ایلمیش
درد عشقین چهره زرین ایلن یریوزینی
صفحه خورشید تابان تک زرافشان ایلمیش
موجه دریای احسانون دوتوبدور یریوزین
ترلو رخسارون جهانی شهر یونان ایلمیش
جلوه باد بهاری التفاتون گل کیمی
کونلومی مین چاک ایلن دست و گریبان ایلمیش
نه عجب گر صائب ایلن خط سنی قیلدی رحیم
خط ظالم بیله کافر چوخ مسلمان ایلمیش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
روی تو غبار خط را آیههای قرآن کرده است. زیباییِ باشکوهت مور را سلیمان کرده است.
چشمانت چشم آهو را به نقطهای سهو بدل کرده است. ابروانت هلال ماه را طاق فراموشی کرده است.
روی گلت بلبلها را از گلزار رانده است. سنبلت خط ریحان را با خاک یکسان کرده است.
چشمان فرنگیات کعبه را بتخانه کرده است. گیسوی چلیپا و پیچدرپیچت زمین را کافرستان کرده است.
لعل میگونت که خون بدخشان را میآشامد غنچه را به چشم بلبلی پیکان خونین کرده است.
آفتاب بر سرت میتابد تا چابکسوار من عزم میدان کرده است.
التفاتی لعل جانبخشت سیاهدلان را در میان مردم پردهدار آب حیات کرده است.
از درد عشقت خورشید تابان چهرهٔ زرّین زمین را زرافشان کرده است.
موج دریای احسانت زمین را نگه داشته است. رخسار ترت جهان را یونان کرده است.
التفاتت جلوهٔ باد بهار را مانند گل دست و گریبانی کرده است که دلم را هزار چاک میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.