هر نفس دولت طلبکار مقام دیگرست
این همای خوش نشین هر دم به بام دیگرست
افسر دولت شکوهی دارد، اما در نظر
خاک بر سر کردگان را احتشام دیگرست
حاجیان کعبه گل محترم باشند، لیک
گرد دل گردیدگان را احترام دیگرست
حسن ماه آسمانی قابل خمیازه نیست
هاله ما در خم ماه تمام دیگرست
گرچه از رفتار جان میبخشد آب زندگی
آب تیغ یار را در دل خرام دیگرست
در شراب عالم امکان، دوام نشأه نیست
مستی چشم و لب ساقی ز جام دیگرست
باده بی پشت، از سر زود بیرون می رود
بوسه لبهای نوخط را قوام دیگرست
گرد عصیان زود می گردد به آب تیغ پاک
از گناه ما گذشتن، انتقام دیگرست
نیست سامان تماشا دل به غارت داده را
ورنه در هر حلقه آن زلف دام دیگرست
با شب و روز جهان سفله ما را کار نیست
کز رخ و زلف تو ما را صبح و شام دیگرست
هر نسیمی کز سواد زلف جانان می رسد
جان دورافتاده ما را پیام دیگرست
گرچه خسرو در غزل شیرین زبان افتاده است
کلک صائب طوطی شیرین کلام دیگرست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.