گنجور

 
صائب تبریزی

روی مطلب در نقاب یأس از ابرام ماست

شمع در فانوس از پروانه خودکام ماست

چشم تا وا کرده ایم، از خویش بیرون رفته ایم

نقطه آغاز ما همچون شرر انجام ماست

از زبان شکوه ما عیش عالم تلخ شد

تلخی کام شکر از تلخی بادام ماست

ما که در بیت الحرام بیخودی داریم روی

بادبان کشتی می جامه احرام ماست

جای حیرت نیست صائب گر زمین گیرست دل

سالها شد زیر سنگ از آرزوی خام ماست

 
 
 
نورعلیشاه

چشمه حیوان و کوثر جرعه از جام ماست

مستی کون مکان از باده گلفام ماست

زهر قهر ار میکنی در جام ما بر جای شهد

خوشتر از شهد و شکر زهر توان در کام ماست

جمله ذرات جهان آئینه حسن تواند

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه