از گرد خط، فزود محبت به دل مرا
پای به خواب رفته فرو شد به گل مرا
هر شکوه ای که هست، ز درمان بود مرا
ورنه ز درد نیست غباری به دل مرا
آزادگی چو سرو بود عذرخواه من
دست تهی ز خلق ندارد خجل مرا
دوزخ فسرده می شود از مشت آب من
دارد ز بس که شرم گنه منفعل مرا
باشد چو نقش پای زمین گیر، برق و باد
در کوچه ای که رفته فرو پا به گل مرا
من کز یگانگی در توحید می زنم
ترسم دو زلف یار نماید دو دل مرا
بی پرده کردم آنچه نبایست کردنم
حاشا که عفو یار نماید خجل مرا
دزدیده ام چو زخم ازان تیغ آبها
ای وای تیغ او نکند گر بحل مرا
صائب ز داغ عشق شکایت چسان کنم؟
کز قید عقل داد نجات این سجل مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان احساسات عمیق خود میپردازد. او از محبت و عشقی که در دلش وجود دارد، سخن میگوید و به خواب رفتن احساساتش و تأثیر آن بر زندگیاش اشاره میکند. شاعر سادهدلانه و با صداقت از دردهای درونی خود و شرایطی که این دردها به وجود آوردهاند، صحبت میکند. او آزادگی را امری باارزش میداند و از شرم و خجالت ناشی از ارتباط با دیگران و البته معشوق خودش صحبت میکند.
در ادامه، شاعر به یگانگی و توحید اشاره میکند و میترسد که به خاطر دلبستگیاش به یار دچار سردرگمی شود. او با بیان اینکه بیپروا کارهایی کرده که نباید میکرد، از اینکه ممکن است مورد بخشش یار قرار نگیرد، دچار نگرانی است. در نهایت، او از درد عشقش و آثار آن بر زندگیاش شکایت میکند و اشاره میکند که این درد او را از قید عقل رها کرده است. به طور کلی، شعر نمایانگر عواطف پیچیده و کشمکشهای درونی شاعر در مواجهه با عشق و زندگی است.
هوش مصنوعی: چشمم به ناز و زیبایی تو افتاد و این عشق و محبت در دل من بیشتر شد. حالا خواب و آرامش برایم مانند گلی زیباست که در دلم نشسته و میوه عشق تو را میچشم.
هوش مصنوعی: هر نوع زیبایی و جذابیتی که وجود دارد، به خاطر درمانی است که من پیدا کردهام. در غیر این صورت، از درد و رنج، هیچ نشانی در دل من باقی نمانده است.
هوش مصنوعی: آزادی و آزادگی مانند سروی بلند و بینقص است. من از اینکه هیچ چیز برای ارائه به دیگران ندارم، خجالت نمیکشم.
هوش مصنوعی: دوزخ از آب من سرد میشود، چرا که شرم و ندامت گناهانم باعث سستی و ناتوانیام شده است.
هوش مصنوعی: اگر مانند اثر پا روی زمین بمانم، در کوچهای که رفتهام، برق و باد به قدری وجود دارد که پاهایم در گل گیر میکند.
هوش مصنوعی: من از یگانگی و یکپارچگی در معنا و حقیقت توحید سخن میگویم، اما میترسم که دو زلف یار باعث شود دلهای من به دو بخش تقسیم شود.
هوش مصنوعی: بی حجاب و بدون پنهانکاری، افشا کردم کارهایی را که نباید انجام میدادم. حالا با کمال شرمندگی از یار انتظار عفو و بخشش دارم.
هوش مصنوعی: با دلی پر از درد و زخم به یاد آن تیغی که آرامش را از من گرفته، ناله میکنم. ای کاش آن تیغ، رهایی و درمانی برای من به ارمغان بیاورد و مرا از این وضعیت نجات دهد.
هوش مصنوعی: من چگونه از درد عشق شکایت کنم؟ وقتی که عقل من، این گواهی را به من میدهد که تنها راه نجاتم از این زنجیر، عشق است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.