غزل شمارهٔ ۶۸۷۱
ز ماه رنگ نبازد کتان بیرنگی
شکستگی نبود در جهان بیرنگی
غبار تفرقه ای نیست همچو شیر و شکر
میان آتش و آب جهان بیرنگی
فریب رنگ چو طفلان ربوده است ترا
گلی نچیده ای از بوستان بیرنگی
ز انقلاب خزان و بهار آزادیم
رسیده ایم به دارالامان بیرنگی
گرفته است ترا رنگ همچو خون دامن
چسان رسی ز پی کاروان بیرنگی؟
دلت خوش است به میهای لاله رنگ جهان
نخورده ای می صاف جهان بیرنگی
به روی آینه سیماب را قراری نیست
ستاره سوز بود آسمان بیرنگی
ز چشم بحر صدف را نهان کند صائب
فروغ گوهر روشن روان بیرنگی
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: ویکیدرج | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...