دست اگر در کمر راهبر دل زده ای
بی تردد به میان دامن منزل زده ای
دامن خضر رها کن که دلیل تو بس است
پشت پایی که بر این عالم باطل زده ای
می شود شهپر توفیق، اگر برداری
دست عجزی که به دامان وسایل زده ای
باز کن از سر خود زود تن آسانی را
که عجب قفل گرانی به در دل زده ای
گوهری نیست اگر رشته امید ترا
گنه توست که چون موج به ساحل زده ای
چون به عیب و هنر خویش توانی پرداخت؟
تو که از جهل در آینه را گل زده ای
از تمنا گرهی رشته عمر تو نداشت
تو بر این رشته دو صد عقده مشکل زده ای
چون نداری دل آگاه، در اول قدمی
بوسه هر چند به پیشانی منزل زده ای
پاس دم دار که شمشیر دودم خواهد شد
در دم حشر دمی چند که غافل زده ای
در قیامت سپر آتش دوزخ گردد
از درم مهری اگر بر لب سایل زده ای
چاک در پرده ناموس تو خواهد انداخت
خنده ای چند که بر مردم کامل زده ای
زان به چشم تو صدف جلوه گوهر دارد
که سراپرده چو کف بر سر ساحل زده ای
نیست ممکن که ترا آب نسازد صائب
آتشی کز نفس گرم به محفل زده ای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نقد و تهدید وضعیت انسانی میپردازد که درگیر دنیا و لذتهای آن شده است. شاعر به فردی اشاره میکند که در تلاش برای دستیابی به خوشیهای دنیا، از اصول و ارزشهای حقیقی غافل شده و تنها به ظواهر مینگرد. او به فرد میگوید که اگرچه ممکن است در جستجوی خوشبختی باشد، اما با دست زدن به کارهایی بیمعنا و سطحی، به خود آسیب میزند.
شاعر به فرد یادآوری میکند که باید از تن آسانی و سستی دوری کند و به دنبال حقیقت برود، زیرا ندانستن خود، همچون غفلت از عواقب کارهایش، تنها به مشکلات او میافزاید. او از دلخوشیهای زودگذر این دنیا پرهیز داده و بر اهمیت آگاهی و تلاش برای نیکویی تأکید میکند. به طور کلی، این شعر به سرزنش انسانهایی میپردازد که به جای تلاش برای رشد و تعالی، در دنیای فریبنده غوطهور شدهاند.
هوش مصنوعی: اگر دستت را در کمر راهنمایی گذاشتهای و با اعتماد به نفس پیش میروی، بدون تردید به دل ماجرا و خانهای که در آن هستی وارد شدهای.
هوش مصنوعی: دست از دامن خضر بردار؛ زیرا دلیل و نشانه تو همین است که قدمی بر این جهان بیاعتبار گذاشتهای.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی به موفقیت برسی، باید از وابستگی به وسایل و ابزارهایی که به آنها چسبیدهای، دست برداری.
هوش مصنوعی: زود از بیحوصلگی و تنبلی خود دست بردار، چون عجیب است که چنین قفل سنگینی در دل خود زدهای.
هوش مصنوعی: اگر امیدی در دل نداری، مثل این است که گوهری ارزشمند نداری؛ زیرا تو خود باعث شدهای که این امید مانند موجی به ساحل برسد و از بین برود.
هوش مصنوعی: وقتی میتوانی به عیبها و هنرهای خود توجه کنی که از نادانی در درون خود رهایی یابی و توانایی خود را بهتر بشناسی.
هوش مصنوعی: تمنا و خواهش تو هیچ تأثیری بر عمر تو نداشته است، ولی تو بر این موضوع مشکلات زیادی ایجاد کردهای و در واقع خود را درگیر کردهای.
هوش مصنوعی: اگر دل آگاهی نداشته باشی، حتی اگر در ابتدای راه به منزل خود احترام بگذاری و بوسه بر پیشانی آن بزنی، چه فایدهای دارد؟
هوش مصنوعی: مراقب خود باش، زیرا در روز قیامت ممکن است درد و مجازات سختی به تو برسد. در لحظات مهم زندگی، غفلت نکن که زمان بسیار ارزشمند است.
هوش مصنوعی: اگر در قیامت بخواهی از آتش دوزخ محافظت کنی، مهر و محبت تو که بر لب کسی زدهای، میتواند برایت سپر شود.
هوش مصنوعی: کسی که به ناموس تو بیاحترامی کند، با چند خنده به سراغت خواهد آمد، زیرا تو به ظاهر خوب خود فخر میفروشی و خود را کامل میدانی.
هوش مصنوعی: چشمان تو آنقدر زیباست که مانند صدفی درخشان به نظر میرسند، گویی که پردهای از امواج دریا بر سرت گذاشتهای.
هوش مصنوعی: این امکان وجود ندارد که تو از آب تأثیر بگیری، چرا که آتشی که از نفس گرم تو در محفل ایجاد شده، قدرتش را بیشتر میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای
بس شبیخون ز رخ و زلف که در دل زده ای
حیف از آن دل که در تو در بند تمنا داری
در خلوتگه جان را به هوس گل زده ای
دست توفیق شد و دامن مقصد بگرفت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.