تا رخ از باده گلرنگ برافروختهای
جگر لالهعذاران چمن سوختهای
نیست صیدی که دلش زخمی مژگان تو نیست
گرچه از شرم و حیا باز نظر دوختهای
میتوانی به نگاهی دو جهان را دل داد
اینقدر دل که تو بر روی هم اندوختهای
مژه در دیده نظارگیان خواهد سوخت
این چراغی که تو از چهره برافروختهای
سوزنی نیست که در خرقه ما نشکسته است
چه نظر بر دل صد پاره ما دوختهای؟
میشود کار دو عالم چو به یک شیوه تمام
اینقدر شیوه تو از بهر چه آموختهای؟
من کجا هجر کجا، ای فلک بیانصاف
به همین داغ بسوزی که مرا سوختهای!
میدهد بوی دل سوخته صائب سخنت
میتوان یافت درین کار نفس سوختهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذابیت معشوق میپردازد. شاعر از تاثیرات شگرف نگاهی از محبوب صحبت میکند که میتواند دو جهان را تحت تاثیر قرار دهد. او به حسرت و درد ناشی از عشق اشاره میکند و به وضوح بیان میکند که دل عاشق به شدت داغ و سوخته است. در ادامه، شاعر به سوزش مژهها و دلپریشان عشاق اشاره میکند و بر این نکته تأکید میکند که زیبایی معشوق، دلها را مجروح و آتشین میکند. بهطور کلی، این شعر به شدت تحت تأثیر عشق و زیبایی معشوق است و نشاندهنده عمق احساسات شاعر میباشد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که چهرهات از شراب رنگی شاداب و روشن است، جگر لالههای باغی که خشک شدهاند، به خاطر زیبایی تو به آتش کشیده شده است.
هوش مصنوعی: هیچ صید و شکار کنندهای نیست که دلش جراحت مژگان تو را حس نکند، هرچند که به خاطر شرم و حیا نگاهش را دزدیدهای.
هوش مصنوعی: با یک نگاه تو میتوانی به دو جهان جان ببخشی، اینقدر احساس و عشق در دل تو ذخیره شده است.
هوش مصنوعی: هرگاه چشمان زیبای تو درخشش داشته باشد، آن مژهها مانند شمعی خواهند سوخت. این درخشش که از چهرهات ساطع میشود، مانند نوری است که در دل تماشاچیان میافروزد.
هوش مصنوعی: هیچ سوزنی نیست که به پوشش ما آسیب نزده باشد. پس چرا به دل ما که پارهپاره شده، توجه میکنی؟
هوش مصنوعی: آیا میتوان کارهای دو دنیا را به یک روش انجام داد؟ این همه روش را برای چه یاد گرفتهای؟
هوش مصنوعی: من از عشق دورم و تو بیرحمی، به همین درد و اندوهی که به من دادی، مرا بسوزان!
هوش مصنوعی: بوی دل سوخته را میتوان از سخنان صائب حس کرد؛ در اینجا نشانهای از نَفَسِ سوختهای وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
الله ، الله ، ز که این قاعده اندوختهای
کیست استاد تو اینها ز که آموختهای
این چه طاووسی نازست که اندوختهای؟
پای تا سر همه چشمی و به خود دوختهای
برق نیرنگ به این جلوه قیامت دارد
شعله در پردهٔ سنگ است و جهان سوختهای
رونق چار سوی دهر ز کالای دلست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.