غزل شمارهٔ ۶۷۶۰
خرد در سر مرا در خم فلاطون است پنداری
هوس در دل مرا در خاک قارون است پنداری
ز اقبال جنون بر سینه هر داغی کز او دارم
به چشمم خیمه لیلی و هامون است پنداری
غزال شوخ چشم من ز مردم وحشتی دارد
که در آغوشم از آغوش بیرون است پنداری
پریشان می تراود گفتگوی عشق از کلکم
نهال خامه من بید مجنون است پنداری
نمی بینم ز خون غلطیدگان یک کف زمین خالی
بساط خاک میدان شبیخون است پنداری
نمایان ساخت از خمیازه زخم عشقبازان را
دم شمشیر او لبهای میگون است پنداری
ز بس از مردم بی حاصل عالم کجی دیدم
به چشمم بید مجنون سرو موزون است پنداری
خط ساغر به دور باده یاقوت گون صائب
به گرد لعل جانان خط شبگون است پنداری
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم) | منبع اولیه: ویکیدرج | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...