کاش من از روز اول بوالهوس گردیدمی
تا ز گلزار تو گستاخانه گلها چیدمی
گاه در پای تو بیخود چون زمین افتادمی
گاه بر گرد سرت چون آسمان گردیدمی
این که می بوسم زمین از دور و حسرت می برم
گاه دست و گاه پا و گاه لب بوسیدمی
پاکدامانی مرا در پرده دارد، ورنه من
با تو در خلوت سرای قرب می نوشیدمی
پاس ناموس محبت گر نمی شد خار راه
با تو چون گل در ته یک پیرهن خوابیدمی
گر عنان شرم را چون زلف از کف دادمی
رشته جان را بر آن موی کمر پیچیدمی
گر دهن می داشتم چون طوطیان در عاشقی
زان لب شیرین سخن من هم شکر نوشیدمی
بند ننهادی اگر بر دست و پایم شرم عشق
بی حجاب از نخل او من هم ثمر برچیدمی
زخم دندان ندامت خون من کی ریختی؟
آخر این کار را گر روز اول دیدمی
کافرم گر با تو می کردم به یک مسجد نماز
آنچه امروز از تو فهمیدم اگر فهمیدمی
آن خدا ناترس را بر جان من کی می گماشت؟
عشق بی زنهار، اگر من از خدا ترسیدمی
در محبت این که کوشیدم به جان عمر دراز
چند روزی کاش صائب در هوس کوشیدمی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر آرزو میکند که کاش از همان ابتدا عاشق میشد و میتوانست به طور بیپروا از زیباییهای معشوقش لذت ببرد. او تصویرهایی از عشق و دلدادگی را بیان میکند؛ اینکه چگونه در پای معشوق به خاک میافتاد و یا در اطراف او مثل آسمان میچرخید. شاعر حسرت میخورد که چرا نتوانسته صمیمانه و بیپرده عشقش را با معشوق تقسیم کند و اگر شرم را کنار میگذاشت، به راحتی به او نزدیک میشد. او به خود میگوید که اگر میدانست عشق چیست، از ابتدا به گونهای دیگر تمرین عشق را انجام میداد و حتی ارتباطش با خدا را تحت تاثیر این عشق قرار میداد. در نهایت، شاعر تأکید میکند که ای کاش فرصت بیشتری برای لذت بردن از این عشق داشت.
هوش مصنوعی: ای کاش از همان آغاز، عاشق و بیپروا میشدم تا بتوانم از گلزار تو با جسارت گلها را بچینم.
هوش مصنوعی: گاهی به خاطر تو به قدری بیخود میشدم که مثل زمین در زیر پاهایت میافتادم و گاهی به دور سرت میچرخیدم و مانند آسمان میشدم.
هوش مصنوعی: من از دور به زمین بوسه میزنم و حسرت میخورم. گاهی دستم را میسوم، گاهی پایم را و گاهی لبهایم را میبوسم.
هوش مصنوعی: عفت و پاکدامنی من موجب شده که در حضور دیگران نگه داشته شوم و گرنه اگر در مکانی تنها بودیم، با تو از لذتهای نزدیک شدن به هم استفاده میکردم.
هوش مصنوعی: اگر به عشق و محبت وفادار بودی، حتی خاری که در مسیرمان وجود دارد، مانع نمیشد و من همچون گلی در انتهای یک پیراهن آرام میگرفتم.
هوش مصنوعی: اگر کنترل شرم را مانند موهای زلف از دست میدادم، جانم را به دور آن کمر میپیچیدم.
هوش مصنوعی: اگر مانند طوطیها زبان داشتم و در عشق میتوانستم سخن بگویم، از آن لبهای شیرین هم مانند شکر لذت میبردم.
هوش مصنوعی: اگر بر دست و پایم بندی نزنیده باشی، من شرم عشق بدون حجاب را از او، مانند میوهای که از درخت میچینم، تجربه میکردم.
هوش مصنوعی: زخم دندان ندامت، نماد گناه و پشیمانی است که بر دل شخص نشسته و او را به درد میآورد. در این جمله، گوینده از کسی میپرسد که چرا این کار را انجام داده و حالا او باید عواقب و زخمهای آن کار را تحمل کند. او همچنین میگوید اگر از آغاز، این رفتار و نتایجش را میدید، شاید هرگز چنین چیزی را انجام نمیداد. به نوعی، این جمله به احساس پشیمانی و اثرات آن پرداخته و نشان میدهد که کارهای ما میتواند عواقب ناگواری داشته باشد.
هوش مصنوعی: اگر من کافر بودم و با تو در یک مسجد نماز میخواندم، آنچه را که امروز از تو آموختم، اگر آن زمان میدانستم، وضعیت دیگری داشت.
هوش مصنوعی: خداوند بیپروا و نترس را بر جان من چگونه مینمود؟ اگر من از خدا میترسیدم، عشق بیپروا نمیبود.
هوش مصنوعی: در عشق و محبت، من تمام تلاشم را کردم و جانم را در این راه گذاشتم. ای کاش، صائب، میتوانستم چند روزی بیشتر از عمرم را در آرزوی عشق بگذرانم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پیش از این من کاشکی عشقت نمی ورزیدمی
تا به گوش خود جفا از دیگران نشنیدمی
این همه رسوایی از عشقت نرفتی بر سرم
روز اول چشم اگر از دیدنت پوشیدمی
کاش من حجام بودم تا به وقت سر تراش
[...]
من شبی در خواب عکس روی او گر دیدمی
زیر نعلین تو چون خاک رهت گردیدمی
گر مرا بودی مجال خاک بوس حضرتت
صد هزاران دردت از سر تا قدم برچیدمی
ور صبا از کوی تو بویی نیاوردی برم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.