کی بخت خفته وا کند از کار ما گره؟
از رشته هیچ کس نگشاید به پا گره
از ناخن هلال طرب وا نمی شود
عهدی که بسته است به ابروی ما گره
در دل هزار مطلب و یارای حرف نه
صد عقده بیش دارم و دست از قفا گره
با سخت گیری فلک سفله چون کنیم؟
با ناخن شکسته چه سازیم با گره؟
ناخن نماند در سر انگشت شانه را
در زلف و کاکل تو همان جابجا گره
از ابروی تو چین به دم تیغ تکیه زد
از کاکلت فتاد به دام بلا گره
تا چند سایه بر سر این ناکسان کند؟
ای کاش می فتاد به بال هما گره!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق و ناامیدی شاعر از وضعیت خود اشاره دارد. او به بخت خفته اشاره میکند که نمیتواند مشکلات او را حل کند و از دیگران هم کمک نمیگیرد. شاعر از احساس گرهخوردگی در زندگی و عدم توانایی برای بیان دردها و مشکلات خود صحبت میکند. او از سختیهایی که جهان به او تحمیل کرده، گلایه دارد و احساس میکند که هیچ راه فراری از این گرفتاریها وجود ندارد. در پایان، او آرزو میکند که به جای سایهنشینی بر ناکسان، به فراز و بلندی برود و آزاد شود.
هوش مصنوعی: کی میتواند بخت خوابیده را بیدار کند و مشکل ما را حل کند؟ هیچکس نیست که بتواند این گره را باز کند.
هوش مصنوعی: ناخن هلالی شادابی و خوشحالی را نشان میدهد، اما این شادی نمیتواند عهد و پیمانی را که به ابروی ما مربوط است از بین ببرد. این ابرو و آن عهد به گونهای به هم گره خوردهاند که جدا شدنشان ممکن نیست.
هوش مصنوعی: در دل من هزاران فکر و اندیشه وجود دارد و نمیتوانم همه آنها را بیان کنم. فقط به اندازهای که در درونم گرهخورده، احساسات و مشکلات دارم و نمیتوانم از آنها رها شوم.
هوش مصنوعی: چطور میتوانیم با بیرحمی و سختیهای زندگی مقابله کنیم؟ وقتی که ابزار و امکانات ما هم ناقص و آسیبدیده هستند، چطور میتوانیم کاری انجام دهیم؟
هوش مصنوعی: ناخنها بر روی سر انگشتان باقی نمانده و در زلف و موهای تو به هم گره خوردهاند.
هوش مصنوعی: از ابروی تو، کمانی به شکل تیغ شکل گرفته که در آن، زیبایی و خطر به هم آمیخته است. موهای تو همچون تلهای هستند که انسان را به دام میاندازند.
هوش مصنوعی: تا کی باید سایهی این بیمقداران بر سر ما باشد؟ ای کاش میتوانستم به پرواز بالا بروم و از این وضعیت رها شوم!
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کاریست بر ملا گذران در خفا گره
فکری چو تار سبحه ز سر تا به پا گره
سیاره و ثوابت این کارخانه را
دل ها چو کهرباست ز خوف قضا گره
بس خرده های زر چو گلت در دهان کنند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.