ز کعبه سنگ به دل می زند خلیل از تو
الف به سینه کشد بال جبرئیل از تو
چه آرزوی شهادت کنم، که سوخته است
به داغ یأس جگرگوشه خلیل از تو
کیم من و چه بود قدر صید لاغر من؟
که خون خضر و مسیحا بود سبیل از تو
مگر به خویش دلالت کنی مرا، ورنه
شده است خشک چو سنگ نشان دلیل از تو
به درگه تو بزرگی نمی رسد به کسی
که سنگسار ابابیل گشت فیل از تو
چرا کلیم تو از شور بحر اندیشد؟
که شاهراه نجات است رود نیل از تو
برات سینه گرم مرا به داغ نویس
بهشت و کوثر و تسنیم و سلسبیل از تو
چو برگهای خزان دیده می تپد بر خاک
زبان عقل و پر و بال جبرئیل از تو
ترحم است بر آن ساده دل که چون صائب
کند ز حال قناعت به قال و قیل از تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به بحر شور زده غوطه آب نیل از تو
به چاه رفته فرو یوسف ذلیل از تو
به یاد لعل تو می در بهشت می جوشد
گرفته لذت کافور سلسبیل از تو
نسیم پیرهن یار بس بود ما را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.