ز عشق صبر تمنا نمی توان کردن
قرار در دل دریا نمی توان کردن
ز صدق شد دهن صبح پر ز خون شفق
به حرف راست دهن وا نمی توان کردن
به سنگ خاره عبث تیشه می زند فرهاد
به زور در دل کس جا نمی توان کردن
مرا ز آینه روی یار چون طوطی
به حرف و صوت دل آسا نمی توان کردن
چه گل توان ز رخ یار با حیا چیدن؟
به چشم بسته تماشا نمی توان کردن
متاب روی ز اهل سخن که طوطی را
ز پشت آینه گویا نمی توان کردن
میسرست جلا تا به سرمه عبرت
نظر سیه به تماشا نمی توان کردن
ز آسمان و زمین هست تا اثر بر جا
ز دود و گرد نظر وا نمی توان کردن
بساز با غم جانان که ترک وصل گهر
به تلخرویی دریا نمی توان کردن
دل دو نیم به دست آر چون قلم صائب
که قطع راه به یک پا نمی توان کردن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان ناکامیها و محدودیتهای عشق و محبت میپردازد. شاعر اشاره میکند که صبر و تمنای عشق کار آسانی نیست و نمیتوان به راحتی به خواستهها رسید. او همچنین به سختیهایی که انسانها با آن مواجه هستند اشاره میکند، مانند تلاش بیهوده فرهاد برای به دست آوردن معشوق. بیان زیباییهای عشق و چهره محبوب به صورت استعاری نیز در این شعر وجود دارد، و شاعر میگوید که برخی چیزها را نمیتوان به سادگی به دست آورد یا تجربه کرد. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که دل از عشق معشوق رنج میکشد و نباید از تلاش برای رسیدن به عشق دست کشید.
هوش مصنوعی: از عشق نمیتوان انتظار صبر داشت، زیرا مثل این است که بخواهی در دل دریایی آرامشی پیدا کنی.
هوش مصنوعی: به خاطر صداقتی که در دل وجود دارد، صبح با رنگ سرخ افق شروع میشود. انسانهای صادق هرگز نمیتوانند حرف نادرست بزنند.
هوش مصنوعی: فرهاد به جای اینکه وقتش را صرف چیزی بیهوده کند و بر روی سنگ سخت کار کند، بهتر است بداند که نمیتواند به زور در دل کسی جا بگیرد.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم همانند طوطی به زیبایی صدای دلنشین یار را در آینه ببینم و به زبان بیاورم.
هوش مصنوعی: چطور میتوان از صورت معشوق با حیا گلی چید؟ زیرا بدون دید به او نمیتوان به درستی تماشا کرد.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه طوطی که در پشت آینه است، نمیتواند به خوبی صحبت کند، نباید از اهل سخن انتظار زیادی داشته باشی.
هوش مصنوعی: اگر خواهان دیدن حقیقت و عبرت آموزی هستی، باید از سرمه و زیباییهای ظاهری بگذری، زیرا نمیتوان به خوبی و بصیرت رسید در حالی که فقط به تماشا و ظواهر سیاه و ناامیدکننده بسنده کنی.
هوش مصنوعی: از آسمان و زمین نشانههایی باقی مانده است که نمیتوان به سادگی از کنار آنها گذشت و به آنها توجه نکرد.
هوش مصنوعی: با غم عشق معشوق خود زندگی کن، زیرا ترک کردن یاری او مانند این است که نتوانی از تلخی دریا بگریزی.
هوش مصنوعی: دل خود را مانند قلم صائب به دو نیم کن، زیرا نمیتوان با یک پا به تنهایی مسیر را ادامه داد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.