عالمی نیست که عزلت نبود بهتر از آن
نیست کنجی که قناعت نبود بهتر از آن
طرف صحبت اگر خضر و مسیحا باشد
صحبتی نیست که خلوت نبود بهتر ازان
مادر شکر به حسن طلب است آبستن
نیست شکری که شکایت نبود بهتر از آن
شرم از هر سر مو تیغ زبانی دارد
نیست عذری که خجالت نبود بهتر از آن
نیست در سلسله چشمه حیوان موجی
که دم تیغ شهادت نبود بهتر از آن
نیست در خاک وطن خاطر جمعی صائب
که پریشانی غربت نبود بهتر ازان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این اشعار به بیان آرزوها و دلنگرانیهای شاعر دربارهٔ زندگی و ارتباطات انسانی میپردازند. شاعر بیان میکند که در هر کجا و هر حالتی، عزلت و قناعت بهتر از آنچه که در حال حاضر وجود دارد، نیست. به دنبال صحبتهای مهم و معنادار، خلوت و تنهایی و همچنین رابطه مادر با تلاش برای پیدا کردن زیبایی و حسن در زندگی، اشاره میکند. همچنین به احساس شرم و خجالت ناشی از زبان در بیان عذرها، و به اهمیت هویت و تعلق به وطن در برابر غربت و بیخانمانی اشاره دارد. بهطور کلی، شاعر بر ارزشهای درونی و احساسی در زندگی تأکید میکند.
هوش مصنوعی: هیچ عالمی نیست که در تنهایی بهتر از آن باشد و هیچ جایی نیست که در آن قناعت و رضایت نباشد که از آن بهتر باشد.
هوش مصنوعی: اگر صحبت از خضر و مسیح باشد، هیچ گفتگویی بهتر از یک خلوت نیست.
هوش مصنوعی: مادر شکر نشان از زیبایی دارد و به دنبال خوشی است. او نمیتواند به شکایت بپردازد چرا که چیزی بهتر از زیبایی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: هر تار موی سر به نوعی زبانی دارد که شرم را بیان میکند و نمیتوان بهانهای برای خجالت آورد، زیرا چنین احساسی برتر و بهتر از هر چیزی است.
هوش مصنوعی: در سلسله وجود چشمههای حیات، هیچ حرکتی بهتر از شهادت و فداکاری نیست.
هوش مصنوعی: در سرزمین وطن، کسی آرامش خاطر ندارد، زیرا دلتنگی و پریشانی در غربت جایی بهتر از این ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.