سفر نزدیک شد، فکر اقامت را ز سر وا کن
مهیای وداع آشیان شو، بال و پر وا کن
ندارد سیل بی زنهار رحمت بر گرانخوابان
ز پای خویش این بند گران را پیشتر وا کن
وداع برگ هستی را به ایام خزان مفکن
چو گل در نوبهار این سست پیمان را ز سر وا کن
ترا آسوده آب و دانه در کنج قفس دارد
ز آب و دانه بگذر، این گره از بال و پر وا کن
به مستی مگذران چون بلبل ایام بهاران را
چو گل گوشی درین بستان به تحقیق خبر وا کن
نه ای از لاله کمتر در ریاض دردمندی ها
گریبانی به داغ سینه سوز ای بی جگر وا کن
به سرو و بید دامن باز کردن بی ثمر باشد
اگر وا می کنی دامن، به نخل خوش ثمر وا کن
اگر چون نیشکر سنگین دلان پامال سازندت
تو از هر بند انگشتی سر تنگ شکر وا کن
نمی خواهد بصیرت وحشت از دنیای بی حاصل
نداری گر دل بیدار، چشمی چون شرر وا کن
به راه پر خطر دامان کوشش از میان بگشا
به منزل چون رسی بند قبا بگشا، کمر وا کن
نداری چون صدف گر صبر صائب بر تهیدستی
لب دریوزه پیش مردم والاگهر وا کن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به مفهوم سفر و وداع از دنیای مادی پرداخته و مخاطب را به آماده شدن برای تغییر و تحول دعوت میکند. او به او توصیه میکند که از وابستگیهای دنیوی دست بردارد و به زندگی وحشتزای فعلی خود پایان دهد. شاعر بر اهمیت رهایی از بندهای مادی و تمایل به رسیدن به معانی عمیقتر زندگی تأکید میکند. او به زیباییهای طبیعت اشاره میکند و از مخاطب میخواهد که به جای ماندن در قفس و محدودیتها، به تلاش و کوشش بپردازد و در راستای رشد و پیشرفت گام بردارد. در نهایت، شاعر تأکید دارد که به صفا و علو روحی دست یابند و به زندگی با نگرشی جدید نگریسته و از فرصتها بهرهبرداری کنند.
هوش مصنوعی: وقت سفر فرا رسیده، پس دیگر به فکر ماندن نباش و خود را برای خداحافظی از خانه آماده کن. بال و پر خود را باز کن و آماده پرواز شو.
هوش مصنوعی: سیل رحمت بیهراس، بیخبر از خواب عمیق کسانی که به بیتوجهی و نادانی در زندگی خود غرق شدهاند، باید پیش از اینکه این بار سنگین بر دوش آنها بیفتد، به راهی برای رهایی از مشکلات خود بیندیشند.
هوش مصنوعی: وداع با زندگی را به روزهای خزان موکول نکن؛ مثل یک گل در بهار، این عهد و قرارداد ناپایدار را کنار بگذار.
هوش مصنوعی: تو در قفس زندگی راحتی با آب و دانه داری، اما برای رهایی از این قفس باید از این comforts فراتر بروی و اجازه بدهی بال و پر خود را آزاد کنی.
هوش مصنوعی: در حالت سرخوشی و بیخیالی زندگی را نگذران؛ مانند بلبل در بهار، که شادی و زیبایی گلها را در این باغ میبیند. به واقع، خبر این زیباییها را با دیگران در میان بگذار.
هوش مصنوعی: تو از لاله هم کمتر نیستی؛ در باغ دردمندیها، گلبهی آراستهای به درد و سوزی که بر دل دارم. ای بیجگر، دل را به تو میسپارم.
هوش مصنوعی: اگر دامن خود را به درختان بیثمر مثل سرو و بید باز کنی، کاری بیفایده است. اما اگر میخواهی دامن خود را باز کنی، بهتر است به درخت نخل که میوههای خوب و خوشمزه میدهد، توجه کنی.
هوش مصنوعی: اگر به تو ظلم کنند و تو را زیر پا بگذارند، باید از هر فرصتی استفاده کنی و به شکلی شیرین و خالص بر مشکلات غلبه کنی.
هوش مصنوعی: اگر دل بزرگ و بیداری داشته باشی، نیازی به ترس از دنیای بیفایده و فقر نیست. تنها کافیست چشمانت را به روی واقعیتها بگشایی و از مسائلی که دور و برت است، آگاه شوی.
هوش مصنوعی: به مسیری دشوار و چالشی قدم بگذار و با تلاش و کوشش خود، از موانع عبور کن. وقتی به مقصد رسیدی، از سختیها رها شو و خودت را آزاد کن.
هوش مصنوعی: اگر مانند صدف چیزی نداری، صبر کن و در برابر فقر و ناتوانیات، خود را به دیگران نشان نده. به جای ابراز ناچیزی، به شخصیت و ارزشهای درونیات اتکا کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.