چو تیغم پهلوی خود جای ده جوهر تماشا کن
بکش دست نوازش بر سرم دیگر تماشا کن
به تیغ طعنه بی جوهری خونم چه می ریزی؟
چو آیینه مرا رویی بده، جوهر تماشا کن
مرا از کسوت بخت سیه عریان کن و بنگر
بیفشان ز اخگر من گرد، خاکستر تماشا کن
مباد آب در چشمت بگردد از فروغ او
بپوشان چشم را آنگاه این گوهر تماشا کن
رگ خامی ندارم، میوه شاخ بلندم من
عیار این سخن از چهره چون زر تماشا کن
ندارم در جگر آهی، اگر باور نمی داری
بنه از استخوانم عود در مجمر تماشا کن
هلاکم کرد و می سوزد به خاکم شمع کافوری
پس از عمری به من دلسوزی اختر تماشا کن
هزاران بوسه در پرواز گرد آن دهن بنگر
هجوم تشنگان را بر لب کوثر تماشا کن
بخوان در بوستان یک مصرع از اشعار من صائب
میان عندلیبان شورش محشر تماشا کن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به زیبایی و جوهری از عشق و وجود خود اشاره میکند. او میگوید که تیغ را کنار خود بگذارد و به زیباییهای عشق توجه کند. انتقاد میکند از اینکه خونش به بیارزشی ریخته میشود و میخواهد که معشوق او را با نگاهی زیبا ببیند. شاعر از درد و رنج خود سخن میگوید و میخواهد که عشق او را از سیاهی رهایی بخشد. همچنین به زیبایی میوهای و ارزش کلامش اشاره میکند و میگوید که دلش را بینواخته و اگر کسی به صدق احساسش شک دارد، باید به او نگاه کند. در نهایت، شاعر از لذت و هجوم عشق میگوید و از معشوق میخواهد تا اشعارش را در میان گلها بخواند.
هوش مصنوعی: مثل یک تیغ تیز که در کنار خود جا دارد، به زیباییهای زندگی نگاه کن. ناز و نوازش را بر سر من بکش و دوباره زیباییها را تماشا کن.
هوش مصنوعی: به شمشیر انتقاد و بیاحترامی، خون من را نریز. چون من مانند یک آیینهام، به من روی بیاور و زیبایی خود را تماشا کن.
هوش مصنوعی: به من اجازه بده تا از پوشش بدبختی رها شوم و ببین که چگونه از آتش وجودم خاکستر و دودی به وجود میآید که تماشایش کنی.
هوش مصنوعی: هرگز نگذار که اشک در چشمانت بچرخد، بلکه به خاطر نور او چشمانت را بپوشان و سپس این زیبایی را با دقت تماشا کن.
هوش مصنوعی: من در وجودم هیچ ناپختگی و خامی ندارم و به مانند میوهای از درختی بلند و سرزنده هستم. اصل و حقیقت این سخن را از چهرهای که از طلای ناب میدرخشد، تماشا کن.
هوش مصنوعی: من هیچ دردی در دل ندارم. اگر به این موضوع شک داری، عود را از استخوانم بردار و در آتش ببین که چطور میسوزد.
هوش مصنوعی: من را به نابودی کشاند و مانند شمعی که از کافور ساخته شده میسوزم، اکنون بعد از سالها دلسوزی، ستارهای را تماشا کن که به درد من میخورد.
هوش مصنوعی: هزاران بوسه بر دور آن لب میزنند و به تماشای جمعیت تشنگان مینگرند که به سوی چشمه کوثر میروند.
هوش مصنوعی: در میان گلستان، یک بیت از اشعار من را بخوان و در کنار بلبلها، شاهد غوغای زیبایی باش.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دمی در پای خم سرمان و بحر و بر تماشا کن
بیا و آنچه جم می دید در ساغر تماشا کن
میان ابروی جانان عجب جنگی است پیوسته
کمان و تیر و تیغ و دشنه و خنجر تماشا کن
در این زندان هشیاری چه خود را مبتلا داری
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.