به حسن خلق دلها را مسخر می توان کردن
به این عنبر دو عالم را معطر می توان کردن
به خون خوردن اگر قانع شوی از نعمت الوان
چه خونها در دل این چرخ اخضر می توان کردن
تو از بیم حساب امروز خود را می کنی فردا
وگرنه هر نفس را صبح محشر می توان کردن
اگر از خامشی مهر سلیمانی به دست آری
پریزادان معنی را مسخر می توان کردن
اگر دست از عنان اختیار خویش برداری
چو ماهی بحر را بالین و بستر می توان کردن
اگر از سیلی دریا نتابی روی چون عنبر
چه محفل ها به بوی خوش معنبر می توان کردن
مجال گفتگو از پیچ و تاب فکر اگر باشد
زبان بازی به خنجر همچو جوهر می توان کردن
اگر از تهمت خامی نیندیشد سپند ما
به دود آه، خون در چشم مجمر می توان کردن
کهن دولت به اقبال جوانان برنمی آید
قیاس از حال دارا و سکندر می توان کردن
اگر در دعوی آزادگی ثابت قدم باشی
به زیر بار دل رقص صنوبر می توان کردن
پشیمانی ندارد در سخن از پای افتادن
به مژگان چون قلم این راه را سر می توان کردن
مشو قانع به یک پیمانه از خون حلال ما
لبی شیرین ازین قند مکرر می توان کردن
نسازی چون قلم گر زندگی صرف سخن صائب
چو طوطی صفحه آیینه از بر می توان کردن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و اهمیت حسن خلق اشاره دارد و میگوید که با خوشرفتاری و لطافت میتوان دلها را مسخر کرد و زندگی را معطر ساخت. شاعر اشاره میکند که اگر انسان از نعمتهای مختلف قانع باشد، میتواند بسیاری از رنجها را تحمل کند. او به پیگیری حساب روزهای آینده اشاره میکند و یادآوری میکند که هر نفس فرصتی برای یادآوری قیامت است.
در ادامه به قدرت سکوت و اهمیت اختیار پرداخته میشود. اگر کسی بتواند از اختیارات خود به درستی استفاده کند، میتواند زندگیاش را دگرگون کند. از مهارت در گفتگو و همچنین جلوگیری از تهمت زدن به دیگران سخن گفته میشود. شاعر بیان میکند که جوانان میتوانند با اراده خود به موفقیت برسند و در نهایت اشاره میکند که باید از زندگی به خوبی استفاده کرد و در سخن و عمل پشیمان نشد.
این شعر به انسانها انگیزه میدهد تا با حسن خلق و رفتار خوب، دنیای بهتری بسازند و از زندگیشان به بهترین نحو بهره ببرند.
هوش مصنوعی: با رفتار نیکو میتوان دلها را جذب کرد و با این شیرینی، میتوان جهانی را خوشبو کرد.
هوش مصنوعی: اگر به زندگی در سختی و رنج راضی شوی، از نعمتهای گوناگون دنیا چه زجرهایی باید کشید و چه خونهایی در دل این زمین میتوان ریخت.
هوش مصنوعی: تو به خاطر ترس از حساب و کتابی که باید امروز پس بدهی، خودت را برای فردا آماده میکنی؛ وگرنه هر لحظه میتوانی به اندازه روز قیامت حسابرسی کنی.
هوش مصنوعی: اگر با سکوت و آرامش خود مانند سلیمان، قدرت و عشق را به دست آوری، میتوانی معنی و مفهوم را به راحتی تحت کنترل درآوری و بر آن تسلط پیدا کنی.
هوش مصنوعی: اگر بتوانی کنترل و اختیار خود را رها کنی، مثل ماهی که در دریا شنا میکند، میتوانی زندگیات را به راحتی و آرامش بگذرانی.
هوش مصنوعی: اگر از طوفان دریا آسیبی نبینی و به آرامش برسی، چقدر میتوان در جمعهای خوشبو و دلپذیر لذت برد و شادی کرد.
هوش مصنوعی: اگر فرصتی برای گفت و گو باشد و ذهن خالی از پیچیدگیها و افکار منفی، میتوان با زبان و هنر بیان مانند یک جوهر ارزشمند، به گفتگو پرداخت و تاثیرگذار بود.
هوش مصنوعی: اگر به تهمت و نادانی فکر نکنیم، میتوانیم با سوزاندن عواطف و آتش دل، به وضوح و روشنی بیشتری برسیم.
هوش مصنوعی: سخن به این است که موفقیت و قدرت در زمان قدیم به جوانان و نسل جدید تعلق دارد و نمیتوان با مقایسهی حال افراد ثروتمند یا بزرگانی مانند سکندر، به خوبی وضعیت کنونی را سنجید.
هوش مصنوعی: اگر در خواستهی آزادی استوار باشی، میتوانی به راحتی دل را به شادی و نشاط واداری، مانند درخت صنوبر که در باد میرقصد.
هوش مصنوعی: در اینجا به این نکته اشاره شده که اگر کسی در سخن و بیان خود به پای افتد و شکست بخورد، نباید از این موضوع احساس پشیمانی کند. بلکه مانند قلمی که میتواند از روی کاغذ دوباره برگردد، آدمی نیز میتواند راهی را که از آن منحرف شده دوباره پیدا کند و به سوی درست برگردد.
هوش مصنوعی: به خودت اجازه نده که فقط به یک مقدار محدود از خوبی و حلالی راضی باشی، چون میتوانی با تلاش و پیگیری، لذتها و شیرینیهای بیشتری را تجربه کنی.
هوش مصنوعی: اگر زندگیات را تنها به حرف و سخنوری اختصاص دهی، چون طوطی که تنها میخواند، هرگز نمیتوانی به چیزی ارزشمند برسدی و همچون آینه تصویری از خودت را به نمایش بگذاری. پس باید عملی فراتر از گفتار داشته باشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز درد و داغ دل را نیک محضر می توان کردن
به چاکی ینه را صحرای محشر می توان کردن
ز غفلت روی دست فربهی خوردم، ندانستم
که حصن عافیت پهلوی لاغر می توان کردن
صنوبروار اگر از میوه شیرین تهیدستی
[...]
چه خواهد شد دو روزی جور کمتر میتوان کردن
دو روزی با اسیران بلا سر میتوان کردن
سرت گردم به رسم امتحان لطفی زیان میکن
اگر بهتر شود یک داغ دیگر میتوان کردن
بگو قاصد از آن لب هر چه هم نشنیدهای با من
[...]
مصفا سینه را چون مهر انور می توان کردن
به همت مشت خاک خویش را زر می توان کردن
جفاهای تو را طغرای دفتر می توان کردن
ز بیداد تو با دل شکوه یی سر می توان کردن
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.