به جان دشوار ازان باشد گرانی از جهان بردن
که گرد راه می باید به رسم ارمغان بردن
دل روشن نمی باید به بزم زاهدان بردن
ندارد حاصلی آیینه پیش زنگیان بردن
به زخم خاری از گل قانعم ای بوستان پیرا
مروت نیست دامان تهی از گلستان بردن
دل بی غم نمی آید به کار عاشقان، ورنه
به جامی زنگ چندین ساله از دل می توان بردن
مرا از نارسایی های طالع در چنین فصلی
ز بی بال و پری باید بسر در آشیان بردن
ز عریانی است مجنون مرا این غم که نتواند
به دامن سنگ از صحرا برای کودکان بردن
نشد چون شانه از زلفش نصیبم جز سیه روزی
مرا دست تهی می باید از هندوستان بردن
ز بی دردی مگر بندند چشم عندلیبان را
وگرنه سخت بی رحمی است گل از گلستان بردن
توان از سنگ رگ چون مو برآورد از خمیر آسان
ولی سخت است از خوان لئیمان استخوان بردن
تو دور افتاده ای از وادی وحدت، نمی دانی
که فیض کعبه از سنگ نشان هم می توان بردن
چو یار آمد زمین بوسیدم از عالم بدر رفتم
که خجلت بر کریمان مشکل است از میهمان بردن
ز رفتن خرده جان را که مانع می تواند شد؟
روانی را میسر نیست از ریگ روان بردن
بجان آورد مجنون مرا زخم زبان صائب
به کام شیر می باید پناه از دشمنان بردن
نمی سوزد زبان را گرچه صائب گفتن آتش
نمی باید به جرأت نام عاشق بر زبان بردن
ازان قانع به غربت از وطن گردیده ام صائب
که گرد راه می باید به رسم ارمغان بردن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی احساسات عمیق شاعر درباره تنهایی، عشق و دشواریهای زندگی را بیان میکند. او به گرانیها و سختیهای جهان اشاره میکند و میگوید که باید به یادگار و ارمغانهایی از عشق و زیباییها بپردازد. شاعر دلش را نمیخواهد به جمع زاهدان ببرد و میداند که در میان ناامیدیها نباید امید را از دست داد. به غمهای ناشی از بیتوجهی و دوری از وطن اشاره دارد و همچنین از دردهای عاشقانه و رنجهای زندگی میگوید. در نهایت، او به بیاعتبار بودن بعضی از تجربیات و حسرتهای خود در عشق و غم عنایت میکند و خود را به چالش میکشد که باید حاضری و احساسی را در دل زنده نگه دارد.
هوش مصنوعی: زندگی در این دنیا با دشواریهای زیادی همراه است و اگر ما بخواهیم از این دنیا برویم، لازم است که با خود تجربیات و یادگاریهایی که در این مسیر به دست آوردهایم را ببریم.
هوش مصنوعی: دل را نباید به مجالس زاهدان برد، چرا که هیچ نتیجهای ندارد. همچنین نمیتوان آیینه را پیش زنگیان آورد.
هوش مصنوعی: من به زخمهای خاری در بوستان قانع هستم، زیرا از تو انتظار رفتار نیکو ندارم. چطور میتوانی دامن خود را از گلزار خالی کنی و بخواهی که مرا از آن دور کنی؟
هوش مصنوعی: دل عاشقان بدون غم و اندوه به حال خود نمیافتد و اگر چنین باشد، میتوان با یک جام کهنه و زنگزده، غمهای سالیان را از دل پاک کرد.
هوش مصنوعی: در این فصل پر از نارساییها و ناکامیها، من باید بیبال و پر به آشیان بروم و با مشکلاتم کنار بیایم.
هوش مصنوعی: غم مجنون از عریانیاش به حدی است که نمیتواند حتی سنگی از صحرا برای بچهها بیاورد.
هوش مصنوعی: به خاطر پریشان حالی و دوری از معشوق، شبیه به شانهای هستم که از زلف او بهرهمند نیست. در این حال، تنها چیزی که نصیبم شده، روزهای سیاه و ناخوشایند است. بنابراین، باید با دلی پر از ناامیدی و خالی از نعمت، از سرزمین هندوستان دور شوم.
هوش مصنوعی: وقتی که دردی وجود نداشته باشد، چگونه میتوان چشمهای بلبلان را بست؟ در غیر این صورت، خیلی بیرحمانه است که گل را از باغ برداریم.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اگر چه استخراج و به دست آوردن چیزهایی از منابع سخت به نظر میرسد، اما به راحتی میتوان چیزهای کوچک و ظریفی را از مواد دیگر به وجود آورد. در واقع، مفهومی از دشواری در کسب و کارهای ناشایست و حقارت در عمل، به نمایش گذاشته شده است.
هوش مصنوعی: تو از حالت اتحاد و یگانگی دور هستی و نمیدانی که میتوان از هر نشانه و سمبلی، حتی سنگ، بهرهای از فیض و برکت کعبه برد.
هوش مصنوعی: وقتی یار به نزد من آمد، به احترام او بر زمین بوسه زدم و از دنیای دیگر خارج شدم زیرا برای انسانی نیکوکار، شرمندگی از مهمان بودن، کار آسانی نیست.
هوش مصنوعی: کسی نمیتواند مانع رفتن جان شود، زیرا هر روانی که در حال رفتن است، نمیتواند سنگی را از رودخانهای که جاری است، بردارد.
هوش مصنوعی: مجنون از زخم زبان صائب به شدت ناراحت شده و برای مقابله با دشمنان، نیاز به حمایت و پناهی از کسی قوی مانند شیر دارد.
هوش مصنوعی: عشق و ابراز آن هرگز خطرناک نیست، حتی اگر در دل آتش عشق وجود داشته باشد، نباید از گفتن نام عاشق به راحتی پرهیز کرد.
هوش مصنوعی: من از آنجایی که به دوری از وطن عادت کردهام، باید با خودم سوغاتی از این سفر بیاورم، حتی اگر تنها یادگاری باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز شعر خویش نتوان فیض شعر دیگران بردن
تمتع بیش از فرزند مردم می توان بردن
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.