غم ز محنت خانه من شاد می آید برون
سیل از ویرانه ام آباد می آید برون
دامن دولت به آسانی نمی آید به دست
این هما از بیضه فولاد می آید برون
از غم عشاق حسن لاابالی فارغ است
با هزاران طوق، سرو آزاد می آید برون
تا گشاید عقده ای از زلف آن مشکین غزال
خون ز چشم شانه شمشاد می آید برون
در دل سنگین شیرین جای خود وا می کند
هر شرر کز تیشه فرهاد می آید برون
از خشن پوشان فریب نرم گفتاری مخور
کاین صفیر از خانه صیاد می آید برون
خنده دلهای بی غم می کند دل را سیاه
عاشق از سیر چمن ناشاد می آید برون
هر که زانو ته کند چون زلف در دیوان حسن
در فنون دلبری استاد می آید برون
از در و دیوار محنت خانه من چون جرس
صائب از شور جنون فریاد می آید برون
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ غم و رنج زندگی شاعر است که با وجود محنتهایش، زیباییها و شادیهایی نیز وجود دارد. شاعر بیان میکند که با وجود مشکلات، شادیها و خوشیها به گونهای دیگر به او روی میآورند. او به روابط عاشقانه اشاره میکند و نشان میدهد که عشق و دلباختگی باعث میشود تا انسانها ویژگیهای خاصی را در خود بپرورانند. در نهایت، با اشاره به زندگی و روابط انسانی، او به وجود حسرتها و شادیها در دل اشاره میکند که همواره در زندگی ما جریان دارند.
هوش مصنوعی: غم و اندوه ناشی از مشکلات و مصائب زندگی در واقع برای من خوشحالی به ارمغان میآورد، چرا که از ویرانیها و ناکامیهایم، چیزهای جدید و مثبت به وجود میآید.
هوش مصنوعی: دولت و خوشبختی به سادگی به دست نمیآید، بلکه باید با تلاش و سختکوشی به دست آورد. مانند اینکه جوجه ای از تخم فولاد به سختی بیرون میآید، موفقیت نیز نیاز به زحمت بسیار دارد.
هوش مصنوعی: از غم و دلمشغولیهای عاشقان بیخبر است، و با وجود هزاران زنجیر و سختی، مانند یک سرو آزاد و رها وارد میشود.
هوش مصنوعی: زیبایی زلف سیاه آن غزال دلربا باعث میشود که اشک از چشمانم همچون شانهای برآمده از شمشاد بریزد.
هوش مصنوعی: در دل سنگین و سخت، شیرینی به راحتی جایی برای خود پیدا میکند، هر شعلهای که از تیشه فرهاد بیرون میآید.
هوش مصنوعی: از افرادی که به ظاهر مهربان و نرمزبان هستند فریب نخور، زیرا این لطافت و خوشگویی ممکن است در واقع تلهای باشد که از سوی کسی برای شکار و فریب دادن تو ایجاد شده است.
هوش مصنوعی: دلهای بی غم میخندند و این خنده باعث میشود دل عاشق، غمگین و سیاه شود، زیرا او از دشت سرسبز و شاداب بیرون میآید و احساس خوبی ندارد.
هوش مصنوعی: هر کس که در عشق تو تسلیم شود و خود را در برابر زیباییات خاضع کند، به زیبایی و فنون دلبری به کمال میرسد و در آن ماهر میشود.
هوش مصنوعی: محنت و رنجهای زندگی من به قدری زیاد است که انگار از همه جا، مثل صدای زنگ، به گوش میرسد و فریاد میزند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
غم ز محنت خانهٔ من شاد میآید برون
سیل از ویرانهام آباد میآید برون
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.