از گهر گرد یتیمی شست آب چشم من
توتیا شد خاک در عهد سحاب چشم من
جوهر بینایی من پرده سوز افتاده است
کی سفیدی می تواند شد نقاب چشم من؟
آنچنان کز خنده گردد غنچه گل بی گره
از دل بیدار باشد فتح باب چشم من
رشته اشکم بعینه سبحه بگسسته است
بس که می آید غبارآلود آب چشم من
موجه تردست را خشکی کند سوهان روح
آب بردارد گر از دریا سحاب چشم من
دیده من تا به خال دلفریب او فتاد
مردمک شد نقطه سهو کتاب چشم من
تشنه عرض گهر چون تنگ چشمان نیستم
گریه بی اشک باشد انتخاب چشم من
بس که می ریزم به تلخی اشک، هر مژگان من
می شود انگشت زنهاری ز آب چشم من
دیده بیدار انجم محو شد در خواب روز
همچنان در پرده غیب است خواب چشم من
چون تواند بحر با من لاف همچشمی زدن؟
می زند پهلو به گردون هر حباب چشم من
جای حیرت نیست گردد گر حصاری در تنور
در مقام لاف، طوفان از حجاب چشم من
نه ز ساقی ناز و نه از خم بزرگی می کشم
تا ز خون دل مهیا شد شراب چشم من
چون رگ سنگ است صائب در نظر مژگان مرا
بس که از غفلت گرانسنگ است خواب چشم من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به وصف درد و اندوه ناشی از یتیمی و غم از دست دادن میپردازد. او از اشکهایش به عنوان نشانهای از دلتنگی و از بیناییاش به عنوان پردهای از غم یاد میکند. چشمهای او به شدت تحت تأثیر رویدادهای تلخ زندگیاش قرار گرفتهاند و اشکها همچون رشتههای تسبیح به هم گسسته شدهاند. او همچنین از حسرت و عشق به محبوبش سخن میگوید که بر روی دیدهاش نقش بسته است و در نهایت احساس میکند که این درد و رنج در وجودش عمیق شده است. شاعر به تضادهایی مانند شادی و غم، و خواب و بیداری اشاره میکند و نشان میدهد که این حالات به هویت و قلمرو احساسش تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: از اشک چشمانم، که مانند گرد و غبار یتیمی است، آب بر سرازیر شده و به مانند توتیا (داروی چشمی) عمل کرده است؛ خاکی که در زمان باران و ابر حاصل شده است.
هوش مصنوعی: چشم من به فضای تاریک و غمانگیزی دچار شده است و دیگر نمیتواند زیباییهای دنیا را ببیند. چطور ممکن است نور و روشنی به چشمی که زیر سایه ناراحتی و اندوه رفته، وارد شود؟
هوش مصنوعی: به قدری خندهام شاداب و سرزنده است که مانند غنچهای از گل، بیهیچ مانع و گرهای، از دل بیدار میشود و در نتیجه چشم من به دنیای جدیدی باز میشود.
هوش مصنوعی: رشته اشک من مانند تسبیحی که هر دانهاش به هم متصل نیست، پاره شده است. به خاطر این که چشمانم به شدت پر از آب است و غبار و تیرگی بر آن نشسته.
هوش مصنوعی: اگر دست باریک و ظریفی به سوهان بیفتد، خشکی آن را از بین میبرد. چشمان من مانند ابرهایی هستند که اگر از دریا بکشند، روح آب را به همراه میآورند.
هوش مصنوعی: زمانی که چشمان من به زیبایی خال او افتاد، مردمک چشم من به گونهای شد که مانند نقطهای اشتباه در کتاب چشم من به نظر میرسید.
هوش مصنوعی: من به دنبال زیباییهای درون و عشق واقعی هستم و مانند افرادی نیستم که تنها به ظواهر و خواستههای سطحی محدود هستند. برای من، عشق و احساسات عمیقتر از این است که بتوان آنها را تنها با عشقهای گذرا نشان داد.
هوش مصنوعی: هرچقدر که اشک تلخ و زاری میریزم، مژههایم بهسان علامتی هشدار از آب چشمانم مینمایند.
هوش مصنوعی: چشم بیدار ستارهها در خواب روز غرق شده و خواب چشم من همچنان در دنیای پنهان باقی مانده است.
هوش مصنوعی: چطور میتوانم با دریا به رقابت بپردازم، در حالی که هر حباب چشم من با گردونه آسمان در حال برخورد است؟
هوش مصنوعی: تعجبی ندارد اگر درون تنور، حصاری ساخته شود، زیرا در حالتی که در حال فخر و لاف زدن هستم، طوفانی از حجاب چشم من به وجود میآید.
هوش مصنوعی: من شراب نمینوشم نه به خاطر دلربایی ساقی و نه به خاطر بزرگی جام، بلکه منتظرم تا اشکهایم به جایی برسند و تبدیل به شراب چشمانم شوند.
هوش مصنوعی: چشم من به خواب رفته و در آن خواب، غفلتی سنگین وجود دارد که مانند سنگ محکم است. مژگان من به قدری قدرت نمایی میکند که وقتی به آن نگاه میکنم، متوجه این غفلت میشوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.