دست کوته کرد زلف یار از تسخیر من
ریخت از زور جنون شیرازه زنجیر من
با خرابی های ظاهر دلنشین افتاده ام
سیل نتوان گذشت از خاک دامنگیر من
سختی ره می شود سنگ فسان عزم مرا
برنمی گردد، اگر بر سنگ آید تیر من
خاکیان از جوهر پوشیده من غافلند
زیر گردون است در زیر سپر شمشیر من
آفتاب بی زوال عشق بر من تافته است
موی آتش دیده گردد خامه از تصویر من
غوطه در سرچشمه آب حیاتش می دهند
هر که می ریزد عرق چون خضر در تعمیر من
گر به ظاهر دیده من شد سفید از انتظار
متصل با قصر شیرین است جوی شیر من
اینقدر وحشت نمی بردم به خود هرگز گمان
در کمند زلف او نگذاشت چین نخجیر من
چون عرق چشمم به روی گلعذاران وا شده است
آفتاب و مه نمی آید به چشم سیر من
چون تواند سبزه زیر سنگ قامت راست کرد؟
می کند کوته زبان عذر را تقصیر من
سرو و سوسن را دل آزاده من داغ داشت
حلقه مردانه چشم تو شد زنجیر من
گفتم از پیری شود بند علایق سست تر
قامت خم حلقه ای افزود بر زنجیر من
یک دل غمگین جهانی را مکدر می کند
باغ را در بسته دارد غنچه دلگیر من
گر چنین صائب جنون من ترقی می کند
حلقه ها در گوش مجنون می کشد زنجیر من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساسات عمیق عاشقانه و دردهای ناشی از عشق سخن میگوید. او با استفاده از تصاویری چون زلف یار و زنجیر، به تسلط عشق بر زندگیاش و دشواریهای ناشی از آن اشاره میکند. شاعر بیان میکند که عشقش در درون او آتش را شعلهور کرده و هرچند ظاهراً به سرود و آرامش نرسیده، اما در باطن نسبت به زیباییهای عشق و زندگی تنگنظری نمیکند. او از غم و اندوه ناشی از دوری محبوب و سختیهای راه عشق حرف میزند و در نهایت، بر این نکته تأکید میکند که عشق، همانند زنجیری، هم سرنوشتساز است و هم به نوعی زندانیاش کرده است. شعر به وضوح احساسی عمیق و پیچیده از عشق را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: موهای یار به قدری بلند و جذاب است که از دست من خارج شده و به خاطر جنون و شیداییام، همه چیزم از هم فرو ریخته است.
هوش مصنوعی: من با خراب شدنهای ظاهری که زیبا به نظر میرسند، درگیر شدهام و نمیتوانم از مشکلاتی که مرا در بر گرفتهاند، عبور کنم.
هوش مصنوعی: سختی مسیر برای من مانند سنگی است که نمیتواند عزم و ارادهام را متزلزل کند، حتی اگر تیر من به سنگ برخورد کند.
هوش مصنوعی: افراد عادی از ماهیت واقعی من بیخبرند، در حالیکه حقیقت من در پس یک حفاظ است و زیر آسمان، هویت من به همین شکل پنهان است.
هوش مصنوعی: خورشید عشق که هیچ زمانی غروب نمیکند، بر من تابیده است. موهای من مانند آتش میسوزد و نوک قلمم از تصویر من برمیخیزد.
هوش مصنوعی: هر که مانند خضر، عرق و تلاش کرده و زحمت میکشد، در حقیقت در سرچشمه زندگی و حیات غوطهور میشود.
هوش مصنوعی: اگرچه در ظاهر چشمم به خاطر انتظار، سفید شده است، اما در دل آن انتظار همچنان جوی شیرین و لذیذی وجود دارد.
هوش مصنوعی: هرگز به خودم چنین وحشتی نمی کردم که در دام زلف او گرفتار شوم، چون با چین و خم زلف او، شکار من نمی شود.
هوش مصنوعی: به خاطر اشکی که از چشمانم روی گلها ریخته شده است، دیگر نه آفتاب میتابد و نه ماه به چشمان من روشنی میبخشد.
هوش مصنوعی: چگونه ممکن است سبزهای که زیر سنگ است، قد راست کند؟ این نشان میدهد که کسی که بهانه میآورد، واقعاً مقصر است.
هوش مصنوعی: دل آزادهام به زیبایی سرو و سوسن حسرت میخورد و نگاه مردانهات همچون زنجیری به گردن من افتاده است.
هوش مصنوعی: گفتم با افزایش سن، وابستگیها و ارتباطات کمتر میشود و به همین دلیل، احساس میکنم که حلقهای به زنجیر زندگیم اضافه شده است که مرا بیشتر محدود کرده و خم کرده است.
هوش مصنوعی: یک دل غمگین میتواند بر کل دنیا تاثیر منفی بگذارد. مانند گلی که در باغی بسته نشده و دلش گرفته است.
هوش مصنوعی: اگر جنون من اینگونه باشد، ترقی میکند و زنجیر من به گوش مجنون میخورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بی اثر تا چند باشد ناله شبگیر من؟
تا کی از گوش گران بر سنگ آید تیر من؟
با سرافرازی تلاش خاکساری می کنم
چون گهر گرد یتیمی می کند تعمیر من
آه بی تأثیر من در زیر لب باشد مدام
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.