بی اثر تا چند باشد ناله شبگیر من؟
تا کی از گوش گران بر سنگ آید تیر من؟
با سرافرازی تلاش خاکساری می کنم
چون گهر گرد یتیمی می کند تعمیر من
آه بی تأثیر من در زیر لب باشد مدام
از کجی بیرون نمی آید ز ترکش تیر من
می شود افزون ز اسباب تسلی وحشتم
تیغ زهرآلود داند سبزه را نخجیر من
آسمان بر جوهر من پرده نتواند کشید
زهر قاتل می کند زنگار را شمشیر من
از سیه کاری به کام من نمی گردد زبان
از گرانی لنگ دارد عذر را تقصیر من
روزی من می رسد از خامه حرف آفرین
از سر انگشت باشد چون یتیمان شیر من
نی به ناخن می کند الماس زرین چنگ را
بس که پیچیده است بر خود غنچه دلگیر من
شاهد خامی است دست پا زدن در بند عشق
برنمی خیزد صدا چون جوهر از زنجیر من
آنچنان رسوا شدم صائب که ماه و آفتاب
از زمین گیران بود با عشق عالمگیر من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساسات عمیق و ناامیدی خود سخن میگوید. او نالههایش را بیاثر میبیند و به تلاش خود برای ایجاد عزت و سرافرازی در شرایطی سخت اشاره میکند. شاعر در گسترهٔ این اندوه و یتیمی، به کجی و ناتوانی خود در عبور از دردها و ناکامیها پرداخته و تأثیر تیرهای دردش را احساس میکند. همچنین، او از تسلی ناپذیری و وحشت خود در برابر زخمهای عاطفی میگوید و با اشاره به قدرت کلام و شعر، امیدی برای روزهای بهتر در آینده دارد. در کل، شعر به تصورات و احساسات عمیق عاشقانه و مشکلات انسانی پرداخته و نمایانگر یک درد و زیبایی در عین سادگی است.
هوش مصنوعی: تا کی صدای ناامیدی من بر کسی تأثیری نخواهد گذاشت؟ تا کی تیر درد من به دل سنگی گوش کسی خواهد رسید؟
هوش مصنوعی: با افتخار و تواضع تلاش میکنم، زیرا مثل یک گوهر، سختیهای یتیمی، مرا به سمت بهبود و تعمیر میکشاند.
هوش مصنوعی: آه من همیشه در دل و زیر لب باقی میماند، اما تأثیری ندارد، چون تیر من از هدف خارج نمیشود.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به این موضوع اشاره میکند که ممکن است حتی در میان چیزهای طبیعی و زیبا، مانند سبزه و گیاهان، خطراتی وجود داشته باشد. او به نوعی نگران است که تهدیدات و مشکلاتی که به عنوان عواطف منفی، مانند وحشت، در زندگی او وجود دارد، ممکن است با وجود زیباییها و ظواهر خوشایند زندگی، بیشتر شوند. در واقع، این زیباییها نمیتوانند ترس و ناراحتیهای او را از بین ببرند و او همچنان به دنبال راهی برای فرار از این وحشت است.
هوش مصنوعی: آسمان هرگز نمیتواند بر وجود من پوششی بگذارد؛ زیرا زهر کشنده، زنگار را از شمشیر من پاک میکند.
هوش مصنوعی: من به خاطر کارهای نادرست خود نمیتوانم به درستی صحبت کنم و در شرایط سخت و فشار، نمیتوانم عذرخواهی کنم. تمام این مشکلات به خاطر من است.
هوش مصنوعی: روزگاری خواهد رسید که من با قلمی خلاق و پرتوان، از عمق وجودم سخن بگویم، همانطور که یتیمان به شیر نیاز دارند.
هوش مصنوعی: نی، با ناخن خود، الماس زرین را میخراشد و این نشان از زیبایی و کمالی دارد که بر دلگیر من سایه افکنده است. غنچهای که به شدت در خود پیچیده است و غم و اندوه را درون خود پنهان کرده.
هوش مصنوعی: شاهد با احساس است و نمیتواند از گرانش عشق رهایی یابد. مانند جوهری که از زنجیر خود جدا نمیشود، او نیز نمیتواند به آزادی برسد.
هوش مصنوعی: به قدری در عشق غرق شدم که دیگران، حتی ماه و خورشید، تحت تأثیر عشق من قرار گرفتند و به نوعی دچار رسوایی شدند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دست کوته کرد زلف یار از تسخیر من
ریخت از زور جنون شیرازه زنجیر من
با خرابی های ظاهر دلنشین افتاده ام
سیل نتوان گذشت از خاک دامنگیر من
سختی ره می شود سنگ فسان عزم مرا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.