بی کشش نتوان برون از قید دنیا آمدن
بی رسن از چاه هیهات است بالا آمدن
بی کمند جذبه خورشید عالمتاب عشق
چون تواند شبنم از پستی به بالا آمدن
عیسی از گرد علایق صاف شد بر چرخ رفت
نیست ممکن درد را از خم به مینا آمدن
چشم بد بسیار دارد خودنمایی در کمین
چون شرر بیرون نمی یابد ز خارا آمدن
هیچ کار از تیغ نگشاید در آغوش نیام
از سواد شهر می باید به صحرا آمدن
هر گنه عذری و هر تقصیر دارد توبه ای
نیست غیر از زود رفتن عذر بیجا آمدن
تا نگهبان تو شرم و مانع من دهشت است
هیچ فرقی نیست از ناآمدن تا آمدن
باده بی آب، در خون می کشد بیمار را
پیش عاشق از مروت نیست تنها آمدن
درد خونها خورد تا در سینه من بار یافت
در حریم عشق نتوان بی محابا آمدن
صائب از سنگین رکابی در سبکباری گریز
تا توانی همچو کف بیرون ز دریا آمدن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان محدودیتها و چالشهای موجود در مسیر رسیدن به عشق و حقیقت میپردازد. شاعر اشاره میکند که بدون تلاش و عشق، نمیتوان از قید و بندهای دنیا رهایی یافت. برای بالا آمدن از چاه مشکلات زندگی، باید به جذبه و عشق اعتماد کرد. او به این نکته اشاره دارد که فقط با توبه و تصفیهکردن دل میتوان به مقام والا رسید و هر گناهی عذری دارد بجز فرار از واقعیت. شاعر همچنین تأکید میکند که نیازی به شرم و ترس در مسیر عشق نیست و در نهایت، توصیه میکند که باید با سبکباری و آزادگی به سمت حقیقت و عشق حرکت کرد.
هوش مصنوعی: برای رهایی از محدودیتهای دنیوی، باید نیرویی وجود داشته باشد، زیرا بدون ابزار و وسایل لازم، بالا رفتن از چاه ممکن نیست.
هوش مصنوعی: بدون نیروی جاذبه عشق که مانند خورشید درخشان است، چگونه میتواند شبنم از پایین به سمت بالا بیاید؟
هوش مصنوعی: عیسی از بند وابستگیها آزاد شد و به آسمان رفت. امکان ندارد که درد و رنج از ظرف خم دار در مینا بریزد.
هوش مصنوعی: چشمهای حسود و بدخواه فراواناند و همیشه در انتظارند تا به دیگران آسیب برسانند. مانند شعله آتش که از سنگی بیرون نمیآید، این افراد نیز هرگز از جایی که هستند، به راحتی خود را نشان نمیدهند.
هوش مصنوعی: هیچ چیزی نمیتواند از طریق خشونت یا تندخویی حل شود؛ برای رسیدن به دنیای بهتر، باید از شهر و مسائل آن فاصله گرفت و به دشت و طبیعت رفت تا آرامش و راهحلی برای مشکلات پیدا کرد.
هوش مصنوعی: هر خطایی دلیل و توجیهی دارد، اما برای اشتباهاتی که نباید صورت میگرفت، راهی برای جبران وجود ندارد جز اینکه زودتر از آمدن خود، از آنجا برویم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که نگهبان تو باعث شرم و ترس من است، هیچ تفاوتی بین نیامدن و آمدن وجود ندارد.
هوش مصنوعی: نوشیدنی بدون آب، درون خون، حال بیمار را بدتر میکند. از روی بزرگواری، جایز نیست که عاشق را به حال خود رها کنی و تنها بیایی.
هوش مصنوعی: درد و رنجی که از دلهای دیگران بر میآید، در دل من جا گرفته و در فضای عشق، نمیتوان به سادگی و بدون احتیاط وارد شد.
هوش مصنوعی: برای اینکه زندگیات را از سنگینی و مشکلات رها کنی، باید سبکبار و آزاد عمل کنی؛ مانند حبابی که توانسته از دل دریا بیرون بیاید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آخرت منظور اگر باشد ز دنیا آمدن
کعبه رفتن نیست کمتر از کلیسا آمدن
چهره را افروختن در تلخکامی ناقصی است
باده را خامی بود از خم به بالا آمدن
مطلب از ارباب دنیا می شود حاصل تو را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.