سوخته جانم غم وسیله ندارم
داغ دل لاله ام فتیله ندارم
همت مجنون من بلند فتاده است
سنگ توقع ازین قبیله ندارم
آینه آب پشت و روی ندارد
ساده دلم ره به هیچ حیله ندارم
همت ذاتی وسیله می کند ایجاد
چون دگران من اگر وسیله ندارم
هیچ گره از گره گشاده نگردد
برگ توقع ز کرم پیله ندارم
دیده سیر از جهان جمیله من بس
صائب اگر در نظر جمیله ندارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر غم و ناامیدی شاعر است. او از سوختن جانش در خیال و غم بیوسیلگی سخن میگوید و احساس میکند که دیگر امیدی به بهبود وضعیتش ندارد. او از داغ دلش به عنوان لالهای بیفتیله یاد میکند و بر این نکته تأکید میکند که نه تنها ابزار و وسیلهای برای رفع مشکلاتش وجود ندارد، بلکه هیچگونه انتظاری نیز نمیتواند داشته باشد. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که در دنیای زیبا، دیگر چیزی برای نظر کردن ندارد، چون از آنچه میبیند رضایت ندارد.
هوش مصنوعی: جانم از غم سوخته است و راهی برای تسکین درد ندارم. داغ دل من مانند لالهای است که فتیلهای برای روشن کردنش ندارم.
هوش مصنوعی: عزم و ارادهی من به اندازهای بالا رفته که دیگر از این گروه هیچ انتظاری ندارم، و مثل سنگی بر سرم افتادهاند.
هوش مصنوعی: آینهای که از آب ساخته شده، هیچ جلوه و پسزمینهای ندارد. دل سادهام به هیچ ترفند و فریبی وابسته نیست.
هوش مصنوعی: اراده و تلاش درونی انسان باعث ایجاد و شکلگیری هر چیزی میشود، اما من اگر ابزار و وسایل لازم را نداشته باشم، نمیتوانم به مانند دیگران عمل کنم.
هوش مصنوعی: هیچ مشکلی حل نخواهد شد و از هیچ چیزی نمیتوانم انتظار داشته باشم، چون به زحمت در برابر محبت و کمک دیگران نباید امیدوار باشم.
هوش مصنوعی: چشم من از زیباییهای دنیا سیر شده است، صائب، اگر در نظرم از زیبایی چیزی نمیبینم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.