گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب

یک چشم زدن فرقت می تاب نداریم

تا شیشه به بالین نبود خواب نداریم

تا بوسه چند از لب پیمانه نگیریم

چون شیشه خالی به جگر آب نداریم

در روز حریفان دگر باده گسارند

ماییم که می در شب مهتاب نداریم

از حادثه لرزند به خود قصر نشینان

ما خانه بدوشان غم سیلاب نداریم

از نقش تو فانوس خیالی شده هر چشم

چون شمع عجب نیست اگر خواب نداریم

در دایره بی سببی نقطه محویم

هرگز خبر از عالم اسباب نداریم

آیینه ما گرد تعلق نپذیرد

ما چشم به خاکستر سنجاب نداریم

گرگان به سمورند نهان تا به گریبان

ما بی دهنان طالع سنجاب نداریم

 
 
 
پرسش‌های پرتکرار
صائب تبریزی

ما طالع جمعیت اسباب نداریم

روزی که هوا هست می ناب نداریم

روی دل ما در حرم کعبه بود فرش

در ظاهر اگر روی به محراب نداریم

فریاد که از گردش بیهوده درین بحر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه