یک عمر ز هر خار و خسی ناز کشیدیم
تا بوی گلی از چمن راز کشیدیم
چون برگ گل افزود به رسوایی نکهت
هر پرده که بر چهره این راز کشیدیم
بیطاقتی از خرمن ما دود بر آورد
تا رخت به انجام ز آغاز کشیدیم
آسودگی کنج قفس کرد تلافی
یک چند اگر زحمت پرواز کشیدیم
نشناخت کس از جوهریان جوهر ما را
صائب گهر خود به صدف باز کشیدیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از دردها و سختیهای زندگی صحبت میکند که برای رسیدن به زیبایی و لذت واقعی، تحمل کرده است. او به ناز و اشتیاقی که به چیزهای زیبا داشته، اشاره میکند و میگوید که با وجود تمام زحمات، سرانجام به رازهای عمیقتری پی برده است. او همچنین از ناکامیها و رنجها در مسیر پرواز و آزادی میگوید و در انتها، بیان میکند که شاید دیگران جوهر واقعی او را نشناسند، اما او خود را با افتخار به نمایش گذاشته است.
هوش مصنوعی: ما مدت زیادی تحمل زحمتها و سختیهای زندگی را کردیم تا نهایتاً بوی خوش یک گل را از باغ چمن احساس کنیم.
هوش مصنوعی: هر بار که بویی تازه و خوش از گلها به فضا میپیوندد، بر رسوایی و آشفتگی ما میافزاید، چرا که هر پردهای که بر روی چهره این راز کشیدیم، بیشتر نمایان میشود.
هوش مصنوعی: نگرانی و بیتابی ما باعث شد که از کشت و کارمان دود بلند شود و همچنان که از ابتدا شروع کرده بودیم، به انتها رسیدیم.
هوش مصنوعی: اگرچه در قفس هستیم و دچار زحمت پرواز شدهایم، اما حالا در آرامش و آسودگی زندگی میکنیم.
هوش مصنوعی: هیچکس نتوانسته است جوهر حقیقی ما را بشناسد، اما ما با اراده خود، ارزش و ماهیت وجودیمان را به همه نشان دادیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.