جان را به دم خنجر قاتل برسانم
طوفان زده خویش به ساحل برسانم
چندان مرو ای جان که من از گریه شادی
آبی به کف خنجر قاتل برسانم
موجم که به هر آمدن و رفتن ازین بحر
فیضی به لب تشنه ساحل برسانم
صد بار جرس گشتم و پاس ادب عشق
نگذاشت که آواز به محمل برسانم
استادگی من نه پی راحت خویش است
درمانده خضرم که به منزل برسانم
از کشتن من رنگ رخش آب دگر یافت
کو دست که آیینه به قاتل برسانم؟
مفت است اگر از سفر پر خطر عشق
نقش قدم خویش به منزل برسانم
سرچشمه صحرای جنون زهره شیرست
خود را ز پی نو سفر دل برسانم
از اهل دل امروز کسی طالب دل نیست
چون غنچه چرا خون خورم و دل برسانم؟
کو رهبر توفیق، کز این غمکده صائب
خود را به سلامتکده دل برسانم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و دردناک شاعر درباره عشق و جدایی میپردازد. شاعر در تلاش است که جان خود را به ساحل نجات برساند، اما در عین حال با درد و گریههای شادیاش دست و پنجه نرم میکند. او به تشبیه خود به موجی میپردازد که در دریا در حال حرکت است و قصد دارد از این سفر پر مخاطره عشق، نتایجی بدست آورد. شاعر همچنین به کمبود فهم و توجه در دل اهل دل اشاره میکند و این که از عشق و جداییاش رنج میبرد. در نهایت، او به دنبال راهی میگردد تا به آرامش دست یابد و از این غمکده فرار کند.
هوش مصنوعی: میخواهم جانم را از این خطر نجات دهم و در عین حال خودم را که در طوفان دچار مشکل شدهام، به جایی امن برسانم.
هوش مصنوعی: ای جان، دور نرو؛ زیرا من با اشکهای شوق خود میتوانم آب شادی را به دست قاتل برسانم.
هوش مصنوعی: من مانند موجی هستم که در هر بار آمدن و رفتن، از این دریا میتوانم بهرهای به کسانی که به ساحل و در انتظار هستند برسانم.
هوش مصنوعی: من بارها به جرس (زنگ) گوش سپردم، ولی ادب و احترام عشق اجازه نداد که صدایم را به محمل (حملکننده) برسانم.
هوش مصنوعی: ایستادگی من به خاطر راحتی خودم نیست، بلکه چون گیاه سبزی هستم که میخواهم به مقصد برسم و به جایی برسانم.
هوش مصنوعی: اگر من بمیرم، رنگ روی او به گونهای تغییر خواهد کرد که دیگر نمیتوانم با دستی که ندارم آن را به قاتلش نشان دهم.
هوش مصنوعی: اگر در سفر پرخطر عشق، بتوانم رد پای خود را به خانه برسانم، این کار ارزشی ندارد.
هوش مصنوعی: من میخواهم از دل و احساساتی که به شدت در من جاریست، به سمت یک زندگی جدید و پر از شگفتی حرکت کنم. این احساسات و شور و نشاط مانند شیرهای از درونم جاریست که به من انگیزه میدهد تا با شجاعت به آینده نگاه کنم.
هوش مصنوعی: امروز هیچکس از اهل دل به دنبال دل نیست، پس چرا من باید مثل غنچه خون بریزم و دل خود را به کسی بسپارم؟
هوش مصنوعی: کجا میتوانم راهنمایی پیدا کنم که از این مکان پر از اندوه به آرامش و سلامت دل برسم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.