گاهی در آب دیده و گاهی در آتشیم
درمانده متابعت نفس سرکشیم
کردند پای بوس هدف تیرهای راست
ما از کجی مقید زندان ترکشیم
موج سراب در دل شب آرمیده است
ما روز و شب ز طول امل در کشاکشیم
چون خار اگر گلی نشکفت از وجود ما
از جسم زار سلسله جنبان آتشیم
در جام لاله ریخت نمک سردی خزان
ما از می غرور همان مست و سرخوشیم
چیدند گل ز دولت بیدار غافلان
ما همچو خوابهای پریشان مشوشیم
دیویم چون ز خویش خبر دار می شویم
چون بیخبر شویم ز هستی پریوشیم
صائب چو موج بر سر این بحر بیکنار
دایم ز خوش عنانی خود در کشاکشیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پیوسته ما ز فکر دو عالم مشوشیم
ما از دو خانه همچو کمان در کشاکشیم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.