ما در محیط حادثه لنگر فکنده ایم
در آب تیغ، دام چو جوهر فکنده ایم
دستی است کهکشان که به عالم فشانده ایم
خورشید افسری است که از سر فکنده ایم
در دیده ستاره نمکدان شکسته است
شوری که ما به قلزم اخضر فکنده ایم
مانند عود خام، هوسهای خام را
بر یکدگر شکسته به مجمر فکنده ایم
از ما مجوی گریه ظاهر که چون صدف
در صحن دل بساط ز گوهر فکنده ایم
هر تلخیی که قسمت ما کرده است چرخ
می نام کرده ایم و به ساغر فکنده ایم
زان آستین که بر رخ عالم فشانده ایم
دیهیم نخوت از سر قیصر فکنده ایم
از عالم جهات به همت گذشته ایم
از زور نقش رخنه به ششدر فکنده ایم
ما از شکوه خصم محابا نمی کنیم
دایم به فیل پشه لاغر فکنده ایم
در سنگلاخ دهر ز پیشانی گشاد
آیینه را ز چشم سکندر فکنده ایم
بر آتش که دست کلیم است داغ آن
در بی خودی کباب مکرر فکنده ایم
صائب ز هر پیاله که بر لب نهاده ایم
در سینه طرح عالم دیگر فکنده ایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تصویرسازی و توصیف جلوههای مختلف زندگی و هستی میپردازد. از یک سو، او به قدرت و تأثیرگذاری خود اشاره میکند و از سوی دیگر، تلخیها و دشواریهای زندگی را با شجاعت میپذیرد. او بر این باور است که ما باید در برابر چالشها سرسخت باشیم و خنثی کردن تأثیرات منفی بر روح و دل را مهم میداند. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعاری، نشان میدهد که چگونه میتواند بر مشکلات غلبه کند و در عین حال به جستجوی زیباییها و قیمتیها در دل سختیها پرداخته و دنیای بهتری بسازد. در نهایت، این شعر تجلی قدرت انسانی و عزم راسخ در مواجهه با انواع مشکلات و چالشهاست.
هوش مصنوعی: ما در شرایط دشوار و بحرانها استوار ماندهایم، همانطور که در دل آبهای خطرناک، دام را با دقت قرار میدهیم.
هوش مصنوعی: ما با دستان خود کهکشان را به فضایی وسیع منتشر کردهایم و خورشید را به عنوان فرماندهای که تاج خود را از سر برداشته، به تصویر میکشیم.
هوش مصنوعی: در چشم، ستارهای به شکل نمکدان شکسته دیده میشود، همان شور و حالتی که ما در دریاچهای سبز رنگ به وجود آوردهایم.
هوش مصنوعی: ما مانند چوب عود نارس، آرزوهای نابالغ و خام خود را که از هم جدا شدهاند، در محلی انداختهایم تا به تدریج به بهبود و پرورش آنها بپردازیم.
هوش مصنوعی: نگذار از ما اشک و گریهای را ببینی، زیرا در دل ما مانند صدفی که گوهرها را در دامن خود جا داده، گنجینهای از احساسات و زیباییها نهفته است.
هوش مصنوعی: هر تلخی و مشکلی که در زندگی با آن روبرو شدهایم، به نوعی به گردن سرنوشت و تقدیر میگذاریم و آن را در دل خود جای داده، مانند نوشیدنیای در جام در نظر میگیریم.
هوش مصنوعی: از آستینی که به دنیا افتخار میکنیم، خود را از خودبزرگبینی و غرور سلطنتی دور کردهایم.
هوش مصنوعی: ما از مرزهای دنیا فراتر رفتهایم و با تلاش و ارادهمان ضعفها و مشکلات را پشت سر گذاشتهایم.
هوش مصنوعی: ما از عظمت و قدرت دشمن نمیترسیم و همواره به چیزهای کوچک و بیاهمیت توجه میکنیم.
هوش مصنوعی: در دشواریهای زمانه، از دل و دماغ خود، آینهای ساختهایم که به چشم سکندر مینگرد.
هوش مصنوعی: به آتشی که دست حضرت کلیم (موسى) به آن خورده، داغ آن را مدام در بیخودى و آتش خودسوزى افکندهایم.
هوش مصنوعی: ما از هر پیالهای که به لب میزنیم، در دل تصوری از جهانی دیگر داریم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم
یاقوت را ز دست چو اخگر فکنده ایم
زین دل که بسته ایم به این جسم عنصری
در چار موج حادثه لنگر فکنده ایم
دل را زیمن عشق که فیضش زیاد باد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.