سرگرم عشقم از غم دستار فارغم
از کفر و دین و سبحه و زنار فارغم
در سینه لاله زار تجلی رسانده ام
از جلوه دو روزه گلزار فارغم
خاک وجود خویش رسانیده ام به آب
از ناز ابر و قلزم زخار فارغم
آفاق را ز رخنه دل سیر می کنم
از قبض و بسط دیده خونبار فارغم
رد و قبول خلق به یک سو نهاده ام
ز اقرار این گروه چو انکار فارغم
جغد و هماست در نظرم مرغ یک قفس
ز اقبال بی نیازم و ز ادبار فارغم
دانسته ام که دزد من از خانه من است
از پستی و بلندی دیوار فارغم
با نور آفتاب چو شبنم سفر کنم
از سنگ راه و کشمکش خار فارغم
راضی شوم به قیمت دل خاک اگر دهند
ز اندیشه کسادی بازار فارغم
مانند سرو و بید درین بوستانسرا
با برگ خویش ساخته از بار فارغم
شکر خدا که کار جگر خوار عشق را
جایی رسانده ام که زهمکار فارغم
دانسته ام شفا و مرض از دکان کیست
صائب ز نسخه بندی عطار فارغم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی ابراز آزادی و رهایی از قید و بندهای دینی، اجتماعی و عشق است. شاعر از بینیازی خود از مسائلی چون کفر، دین و مظاهر ظاهری صحبت میکند و نشان میدهد که چگونه از غمها فارغ شده و به حقیقت وجود و تجلیات طبیعی توجه کرده است. او خود را فراتر از نظرات دیگران و سرزنشها میداند و به الهام از طبیعت و زیباییهای آن، به آرامش و رضایت درونی رسیده است. در نهایت، با اشاره به عشق و فعالیتهای انسانی، به این نتیجه میرسد که حقیقت و راستی از درون خود فرد ناشی میشود و به دنبال کسانی است که درک صحیحی از زندگی و عشق دارند.
هوش مصنوعی: من در عشق خود مشغولم و از غم دورم، از قیدهای دین و مذهب و ریا نیز آزاد شدهام.
هوش مصنوعی: در دل باغ پر از لاله، زیبایی را به نمایش گذاشتهام که نشانهای از دو روز شادی در گلزار است.
هوش مصنوعی: من وجود خود را تا جایی رساندهام که به آب میرسد، از لطف ابر و دریا به آرامش رسیدهام.
هوش مصنوعی: من با نگاه غمانگیزم دل را پر از تجربیات کرده و به تجربههای فراوانی در زندگی دست پیدا میکنم. با گشایش و بسته شدن چشمم، دنیای اطرافم را میشکافم و احساساتم را بیان میکنم.
هوش مصنوعی: من نزند به کسی توجه نمیکنم و نه به پذیرش و نه به رد مردم؛ چرا که از اعتراف این جمع و انکارشان، به دور هستم.
هوش مصنوعی: در نظر من، جغد و هما هر دو مانند پرندهای در یک قفس هستند. من از خوشبختی بینیازم و از بدبختی دور هستم.
هوش مصنوعی: میدانم که دزد من از خود خانهام است و دیگر به ارتفاع و دیوارهای آن اهمیتی نمیدهم.
هوش مصنوعی: من با نور خورشید مانند شبنم سفر میکنم و از سختیهای راه و زخمهای خار رهایی مییابم.
هوش مصنوعی: اگر به من اجازه بدهند که دلخوشیام را با خاک در برابر اندیشهای که باعث رکود و کسادی بازار میشود، عوض کنم، راضی میشوم.
هوش مصنوعی: در این باغ مانند درختان سرو و بید، با برگهای خود به زندگی ادامه میدهند و از بار زندگی رهایی یافتهاند.
هوش مصنوعی: خوشحالم که به جایی رسیدهام که دیگر از درد و رنج عشق رهایی یافتهام و میتوانم از کارهای خود لذت ببرم.
هوش مصنوعی: میدانم که دارو و بیماری از کجا میآید. از دستورهای عطار بینیازم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.