از زلف او چگونه دل ناتوان کشم؟
در دست دیگری است عنانم چسان کشم؟
مرکز شود ز تنگی دل در نظر مرا
خود را اگر به دایره لامکان کشم
دامان برگ گل نه به اندازه من است
خاری به آشیان مگر از گلستان کشم
از رشته سخن، به سخن واشود گره
حرف از زبان او به کدامین زبان کشم؟
از بیم چشم، چون گل رعنا درین چمن
بر روی نوبهار نقاب خزان کشم
چون موج در میان ز کنارم کشد محیط
هر چند خویش را به کنار از میان کشم
چون تیر کج مرا ز هدف دست کوته است
خمیازه ای ز دور مگر چون کمان کشم
گل را به بر چگونه کشم کز حجاب عشق
شرم آیدم که بوی گل از گلستان کشم
صائب ز گل چو قسمت من نیست غیر خار
بیهوده ناز خشک چه از گلستان کشم؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به درد و ناتوانی خود در عشق اشاره میکند. او از زلف معشوق مینالد و میگوید که کنترل دلش در دست دیگری است. او احساس میکند که دلش تنگ شده و میخواهد خود را از این تنگنا رها کند، اما نمیداند چگونه. شاعر به زیبایی گلها اشاره میکند و میگوید که حتی دامان گلها نیز برای او کافی نیست، چون در میان خارها و مشکلات عشق گرفتار است. او به چالشهای بیان احساساتش نیز اشاره میکند و میگوید که حتی گل را با حجاب عشق نمیتواند در آغوش بگیرد. در نهایت، او با حسرت به این نتیجه میرسد که فقط خار نصیبش شده و از ناز گلها بینصیب است.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم از زلف او دل ناتوانم را بکشانم؟ وقتی که هدایت و کنترل من در دست دیگری است؟
هوش مصنوعی: اگر بخواهم به تنگی دل خودم توجه کنم، میتوانم با جلب نظر به دایرهای که بینهایت است، خود را در آن بگنجانم.
هوش مصنوعی: دلنوازی و زیبایی گل به قدری زیاد است که هیچ چیزی نمیتواند به پای آن برسد. با این حال، با وجود زیباییاش، گاهی اوقات در آشیانه زندگیام، درد و رنجی وجود دارد که ناشی از دلمشغولیها و چالشهایم است.
هوش مصنوعی: از صحبتهایی که به زبان او گفته میشود، گرههایی وجود دارد که فهمیدن آنها دشوار است. حالا من باید از کدام زبان برای بیان این حرفها استفاده کنم؟
هوش مصنوعی: از ترس اینکه کسی به من آسیب بزند، مانند گلی زیبا در این باغ، در فصل بهار پوششی از خزان بر خود میزنم.
هوش مصنوعی: وقتی که موج به کنارم میرسد، محیط مرا میگیرد و هرچقدر هم که تلاش کنم تا خودم را از آن محیط جدا کنم، نمیتوانم.
هوش مصنوعی: چون تیر کج من به هدف نمیرسد و دستم به آن کوتاه است، فقط دور را میبینم و شاید بتوانم با تلاش و کوشش، مانند کمان، به هدف نزدیک شوم.
هوش مصنوعی: چطور میتوانم گلی را به سینه بزنم در حالی که از عشق خجالت میکشم، چون بوی گل از باغ میآید؟
هوش مصنوعی: من از گل، چیزی جز خار نصیبم نمیشود، پس چرا بیهوده ناز کشیدم؟ از گلستان چه فایدهای ببرم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تاجان به تن بود غم جانان بهجان کشم
سر برنهم به خطش و خط بر جهان کشم
ور عذر خواهد آن بت ور ناز گر شود
عذرش به دل پذیرم و نازش به جان کشم
چون زاسمان مرا بهزمین آمدست ماه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.